روایت از زین العابدین علیه السلام منقول است که حضرت فرمودند: خداوند می فرماید خطاب به انسان: «یَابنَ آدَمَ» ای فرزند آدم، راضی شو به آن چه را که من به تو، به سوی تو میفرستم. در این روایت مراد این است به این که انسان بطور معمول در ارتباط با امور معیشتیاش از راه مشروع، آن چه را که خداوند به او عنایت میکند؛ چون راه مشروع است، لذا این چیزی است که خداوند، به سوی او فرستاده است. راضی بشو به آن چه را که من به سوی تو میفرستم، تو آن جا زاهدترین مردم میشوی؛ یعنی هر کس به خداداده، راضی شود، این زاهد است. جمله اوّل است این.
دوّم، «ابْنَ آدَمَ» فرزند آدم! تو عمل کن به آن چه را که من بر تو واجب کردم، واجبات. مستحبات نه، واجبات فقط، شد؟! تو میشوی عابدترین مردم. عمل به آن چه را که خدا فرموده است، شد؟! این موجب می شود که انسان، عابدترین مردم، نسبت به خدا باشد.
سوم: «ابْنَ آدَمَ»فرزند آدم! تو اجتناب کن، پرهیز کن از آن کارهایی که گفتم نکن. شد؟! تو آن موقع می شوی «اَورَعِ» مردم؛ یعنی ورع بالاتر از تقوی است. در یک سنخ چیزها ما داریم؛ یک وقت می گویم شخص اهل تقوی است، میگویم نه، با ورع است. ورع که میگویند یک چیز،غلیظتر از آن است. توجّه کنید! اَورَعِ دارد، اتقی ندارد تو روایت. یعنی خدا از انسان، سه تا چیز خواسته است. گوش کنید، سه تا.
یک: این که آن چه را که به تو میدهم بهتان بگویم، نه آن را که شیطان بهتان میدهد، از راه شیطنت در می آورید نه، از راه مشروع، «اِرضِ بِما» چی؟«اتَیتُکَ» میفهمی چه میگویم؟ از راه مشروع به تو می رسانم.
یک: رضایت به خدا دادهها، دو: عمل به چی؟ به واجبات. سه: ترک محرمات.
این سه تا چیز، آن جا تو زاهدترین مردم، عابدترین مردم، با ورع ترین مردمی. تمام مستحبات همه پیشکشت. هیچ کدام اینها را نمیخواهم از تو. توجّه میکنید چه میخواهم بگویم؟ اینها را از تو هان؟! هیچی نمیخواهم. مکروهات؟ اصلاً و ابداً، شد؟! ترک مکروهات؟ نه خیر. نه مکروهات را میگویم، ترک کن. نه میگویم مستحبات را، عمل کن، همه پیشکشات. درست است یا نه؟ تو فقط این سه تا کار را بکن. ما بیش از این از تو نخواستیم. نه نعوذبالله، بیایی آن چه را که او داده، راضی نشوی، هی غُر بزنی نعوذبالله، شد! از آن طرف هم واجبات را ترک کنی، عمل به مستحبات بخواهی بکنی. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ از این طرف نعوذبالله، محرمات را مرتکب شوی، بخواهی هکذا. نه! این نه، شد؟ سه تا چیز ما بیشتر از تو نخواستیم دیگر، این سه تا را تو بهش عمل کن. آن درونی است، دو تایش بیرونی است به یک معنا. توجّه کنید چه می گویم؟ اوّلی درونی بود. رضایت قلبی میفهمی چه میگویم؟ به خدا داده، دو تای بعدیاش بیرونی است؛ یعنی چی؟ عمل کردن به واجبات، ترک چی؟ دستت را دراز نکن، سمت محرمات.