ما در روایاتمان خودمان هست، مراجعاتی را که به ائمّه(علیهم السلام) میکردند و سؤالاتی که میکردند از ایشان، در غیر به قول ما احکام، و غیر آنها، سؤالات است، تا اعتقادیاش هم همینجوری است؛ یا اخلاقی، اعتقادی و امثال اینها، حضرات ائمّه (علیهم السلام)، طرف مقابل را میدیدند، توجّه کردید؟ آنهایی که مسئله، جنبههای به قول ما عقلی داشت، بر وفق و سطح فهم آن شخص حرف می زدند.«کَلِّمِ النَّاس» ما میگوییم، داریم از ائمّه(علیهم السلام) هم «عَلَی قَدْرِ الُعقُولِهِمْ» حالا یا اگر نه، جنبههای به تعبیر ما اخلاقی این حرفها داشت، میدیدند چی مورد احتیاجاش است، بر طبق آن باهاش صحبت میکردند. من این را مقدمهً گفتم که این روایت را که عرض میکنم.
دارد شخصی به امامعلی (علیه السلام)، عرض میکند، ازش میپرسد: در بین مخلوقات خداوند، چه چیزی زیباتر است؟ «أَیُّ شَیْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَحْسَنُ؟»؛ هان! نیکوتر چیست در بین آن چه را که خدا خلق فرموده؟ دارد:«فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: الْکَلَامُ»؛ در جواب حضرت فرمودند: سخن.
بعد دارد:«فَقِیلَ أَیُّ شَیْءٍ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ أَقْبَحُ ؟»؛ عرض شد به حضرت به این که، در بین مخلوقات الهی که خدا خلق کرده، چه چیزی زشت تر است؟ باز حضرت فرمودند «الْکَلَامُ»؛ تا این جا معلوم میشود که حضرت دیدند، این یک کسی است که مراقبت زبانی ندارد، آنی که مورد احتیاجاش است؛ در نظر گرفتند و فرمودند؛ اما خب مطلب، مطلب اساسی و کلّی است. «ثُمَّ قَالَ» ؛سپس حضرت فرمودند: «وَ بِالْکَلَامِ ابْیَضَّتِ الْوُجُوهُ وَ بِالْکَلَامِ اسْوَدَّتِ الْوُجُوهُ»؛جهت این است که با سخن، انسان رو سپید میشود. چهرهها با سخن، سفید میشود و چهرهها با سخن، سیاه میشود. رو سیاهی و رو سپیدی انسان، بر محور کلام انسان است. این خودش یک مطلب اساسی است. و از نظر قیامتی هم، من یک وقت گفتهام، ما داریم اکثر کسانی که وارد جهنّم می شوند، دارد با زبان وارد می شوند. این کنایه است؛ یعنی محصول کار زبانشان است که میروند توی جهنّم اینها. این تعبیر که میکنند، کنایه است، ما میگوییم. نه این که زبانش دراز میشود، میآید روی زمین، مثلاً فرض کنید با زباناش راه میرود، تا میرود توی جهنّم، فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ معنایاش این است که رفتن جهنّماش برای خاطر زباناش است. شد؟! لذا حضرت این را فرمودند؛ هم در دنیاش این است، هم در آخرتش همین است. گوش کنید. انسان باید صحبتاش را و سخناش را حساب شده باشد. میفهمی چه میخواهم بگویم؟ آنی که معتقد است از نظر قیامتیاش، در نظر بگیرد، چی دارد میگوید. شد؟! لذا شما ببینید در بین افعال، در فقهمان هم اینجوری است دیگر. بسیار ما راجع به محرّمات، راجع به زبان داریم فقط. درست است یا نه؟ راجع به چشم فقط چیه؟ نامحرم. درست است یا نه؟ بیش از این داریم ما؟ سؤال میکنم دیگر! چشم، میدانید که از چیزهایی است که خیلی از اعضای رئیسه ماست؛ یک چیز بیشتر نیست توش ، حُرمتاش. امّا زبان چی؟ بیا ببین. دروغ است، غیبت است، ناسزاست همینجوری، یک، دو سه چهار… همینجور میشمارند، محرّمات است. شد؟! چیه این؟ هم از این، کارهایی ساخته است که انسان را بهشتی میکند و هم ازش ساخته است که انسان را جهنّمی میکند. زبان است؛ یعنی کلام است به این که انسان به وسیله او رو سفید میشود در دنیا و آخرت یا رو سیاه میشود، در چی؟ دنیا و آخرت