روایت از امام صادق صلوات الله علیه، منقول است که حضرت فرمودند: وقتی این آیۀ شریفه نازل شد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»[1] ای کسانی که ایمان آورده اید! حفظ کنید، جان های خودتان را و خانواده ها و خاندان خودتان را از آتش جهنّم. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» «قَالَ النَّاسُکَیْفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا (أَهْلَنَا)» حضرت فرمودند: مردم گفتند، چگونه ما حفظ کنیم جان های خودمان و خاندان خودمان را؟ حالا این یک روایت است؛ روایت دیگری است در ذیل این آیه دارد که مردم به دست و پا افتادند و آمدند خدمت پیغمبر (خیلی هم روایت مفصل است) و ایستادند به گریه کردن و گفتند: ما در کار خودمان مانده ایم؛ حالا خدا به ما می گوید هم خودتان را حفظ کنید از آتش جهنّم هم خانواده هاتان را و خاندان تان را که حداقلش کی هست؟! زن بچه و این هاست. خودمان در خودمان مانده ایم حالا بعد هم خدا امر هم کرده است. امر هم هست؛ « قُو اَنفُسَکُم» حفظ کن! کار خیلی خراب شد به قول ما، از نظر چیزی. یک روایت دیگر هم هست که نمی خواهم، بخوانم اما همین روایت که هست من یک نکاتی را بگویم. قبلا من این روایت را خوانده ام ولی من یک تذکر می خواهم بدهم.
دارد: «قَالَ النَّاسُکَیْفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا» چه جوری حفظ بکنیم؟
«قالَ عَلَیهِ السَّلام» حضرت فرمودند: «اِعْمَلُوا الْخَیْرَ وَ ذَکِّرُوا بِهِ أَهْلِیکُمْ» شما اگر میخواهید، خودتان را از آتش جهنّم حفظ بکنید و خاندانتان را؛ دو تا کار بکنید
یک: و آن این است که، خودتان مقید بشوید که عملتان عمل نیک باشد، خوب نه زشت، معصیت نکن. فهمیدی؟!
دوم: «وَ ذَکِّرُوا بِهِ أَهْلِیکُمْ» بعد هم خانواده هاتان را هم متذکّر بشوید؛ زبانا به آنها بگویید که بابا گناه نکن، به واجبات عمل بکن. آنها را به آنها یادآوری کنید. خب این دو تا بود.
بعد دارد: «وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ» که حالا من نکاتی است که میخواستم بگویم. اول امام صادق علیه السّلام، میگوید: عمل بکنید. به چی؟! عملهایتان را خوب بکنید؛ اول عمل را میگوید. بعد قول را مطرح میکند. بعد به آنها متذکر بشوید. فهمیدید؟! اگر میخواهی هم خودت را از آتش جهنّم حفظ کنی هم او را حفظ کنی. شد؟! اول: عملت را اصلاح کن؛ دوم: او را متذکّر شو. یک نکته در آن هست و او این است که اگر بگویی و خودت عمل نکنی، فایده ندارد. اول خودت عمل کن. فهمیدی؟! بعد متذکّر شو آن وقت این اثر دارد. فهمیدی؟! این اثر دارد او را هم چه کار کردی(؟) و اصلا ادب، حالا من میگویم این جمله آخر که حضرت دارد، آن دو تا را ایشان آمده در مفهوم خاص خودش ریخته است.«وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ تَعَالَی» ادبشان بکنید بر چی؟ بر طاعت الهی. یک چیز دیگر که سوّمی است؟! نه، همان دو تاست. اگر خودت عمل کردی و به او گفتی، این را میگویند ادب کردن. اگر میخواهی کسی را ادب کنی، فهمیدی؟! دو تا کار باید بکنی. خودت عمل کن بعد هم تذکر بده، این را میگویند ادب کردن. این دو تا جمله آخر این است یعنی همان که من گفتم؛ این ادب کردن آنهاست. «وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ تَعَالَی» یعنی با عمل کردنت و گفتنت، عمل و علم است. این که معروف است، علم و عمل میگویند. در این روایت عکس شده است. عمل بوده بعد شده علم، تذکر، فهمیدی چه میخواهم بگویم؟! آن مقدّم است. فهمیدی؟! اوّل خودت عمل کن بعد به زبانت جاری کن. چیه؟ به دست و پا افتادی که خدا! چه شد؟ ما تو خودمان ماندیم آن را چه کار کنیم؟ اوّل خودت را وقتی آدم کردی بعد هم به یکی دیگر گفتی، آن هم آدم میشود.