یکی از روات به نام یزید بن صائغ میگوید: من عرض کردم به امام صادق صلوات الله علیه، که یک شخصی است، این شیعه است. این تعبیر کنایی در روایت هست که نمیخواستند، به اصطلاح به این لغت بگویند، شیعه. این تعبیر را میکردند: «رَجُلٌ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ» یعنی از آنها کسی است که شما را قبول دارد. «رَجُلٌ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ» بسیار خوب؛ شما را به امامت قبول دارد، یعنی ائمه را؛ اما این سه تا کار را میکند.
یک: «إِنْ حَدَّثَ کَذِب» باکی از دروغ گفتن ندارد. همچنین سادهاش کردم. حرف که میزند، در حرفهایش دروغ میگوید، یک.
دو، «وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ»: وقتی که به اصطلاح، وعده میکند؛ خلف وعده هم میکند. میروی پیشاش مثلاً و میگویی؛ فلانی! مثلاً فرض کنید، طلبم را بده؛ میگوید: برو، برای پنجشنبه بیا به تو بدهم؛ همان موقع که دارد میگوید، برو پنجشنبه بیا؛ همان موقع می داند که پنجشنبه نمیخواهد بدهد. همچنین صریح بگویم که جا بیفتد. فهمیدی؟ این مراد این است. همان موقع که دارد وعده میکند، همان موقع قصد چی؟ عمل به آن ندارد. «وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ» این هم کار دوّمش است.
سوّم:«وَ إِنِ اؤْتُمِنَ خَانَ» وقتی که به اصطلاح؛ او را آدم امین به حساب می آورد؛ حالا هرچه؛ مالی، غیر مالی؛ چیزی را به عنوان امانت پیشاش می گذارد، چه کار میکند؟ خیانت در امانت هم میکند. بسیار خوب، شیعه هم هست، شما را هم به امامت قبول دارد؛ ولی این سه کار را میکند. هم باکی از دروغ گفتن ندارد، هم تخُلف میکند در وعدههایی که میدهد، هم از این طرف، خیانت در امانت میکند.«مَا مَنْزِلَتُهُ» جایگاه ایمانیاش را، آقا برای ما بگویید،که چه جایگاهی این آدم دارد. خیلی سادهاش کردم.
«قَالَ عَلَیهِ السَّلامُ: هِیَ أَدْنَى الْمَنَازِلِ مِنَ الْکُفْرِ» این جایگاهش میدانی، چه جایگاهی از نظر ایمانی است؟ نزدیکترین جایگاه به کفر است.
یک حرکت دیگر بدهد از ایمان خارج میشود؛ امّا«وَ لَیْسَ بِکَافِرٍ» هنوز خارج نشده است. میفهمی چه میخواهم بگویم؟«هِیَ أَدْنَى الْمَنَازِلِ مِنَ الْکُفْرِ وَ لَیْسَ بِکَافِرٍ» هنوز کافر نشده است. اما بدان! حالا یعنی چی؟ معنایش این است که این اعمالی که به نظر شما، هیچ چیز نمی آید؛ بعضیهایش باد هوا است. مثل دروغ گفتن، فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ وعده کردن، درست است؟! بعد هم تخلف؛ نعوذبالله، خیانت در امانت کردن، بدانید! این جوری نیست. اینها ایمان را میساباند، تضعیف میکند. اگر این سه تا بغل هم در بیاید، یک مختصر حرکت، دیگر رد میشوی، از چی؟! از جایگاه ایمان و سقوط در کفر میکنی، توجه کنید چه عرض کردم.
من روایت را خواندم؛ که شیعه هم بوده است.«رَجُلٌ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ»، فهمیدید چه میخواهم بگویم، اوّلش این را میگوید؛ شما را هم قبول دارد. امامتان می داند؛ امّا این کارها را هم میکند. گفت، جایگاهش چه است؟ جایگاهش نزدیکترین جایگاهها به کفر است؛ ولی هنوز کافر نشده است.