...إِنَّ حَدِيثَنٰا یُحْیِی الْقُلُوبَ...
نَزَلَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صل الله علیه و آأه و سلم) فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ هَذِهِ بَطْحَاءُ مَكَّةَ تَكُونُ لَكَ رَضْرَاضُهُ ذَهَباً قَالَ فَنَظَرَ النَّبِيُّ (صل الله علیه و آأه و سلم) إِلَى السَّمَاءِ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ لَا يَا رَبِّ وَ لَكِنْ أَشْبَعُ يَوْماً فَأَحْمَدُكَ وَ أَجُوعُ يَوْماً فَأَسْأَلُكَ
جبرائیل بر پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) نازل شد و عرض کرد: خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: این صحرای مکّه را میبینی؟ تمام سنگریزههای آن برای تو طلا میشود. پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) سه بار به آسمان نگاه کرد. یکدفعه نگاه کرد و سرش را پایین انداخت. یکدفعۀ دیگر نگاه کرد و سرش را پایین انداخت. یکدفعۀ دیگر هم نگاه کرد و سرش را پایین انداخت. سپس به خدا عرض کرد: ای پروردگار من! نمیخواهم. »؛ روزی به من عنایت کردی خوردم سیر شدم؛ پس من تو را ستایش میکنم. به مقدار کفافم به من نعمت دادی، خوردم؛ دیگر احتیاجی ندارم. و یک روز هم محتاج و گرسنه میشوم، پس از تو در خواست میکنم