حالابه ذهنم می آید، این روایت را سابقاً خوانده باشم؛ ولی از آن روایاتی است که اگر انسان، یادش نرود این را، خیلی سازنده است برای انسان. خیلی از گرفتاریهای ما، توی همین سفارشات خدا به حضرت موسی(علیه السلام) است. روایت را صدوق نقل می کند، روایت در خصال،از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، حضرت فرمودند: خداوند خطاب کرد به حضرت موسی، گفت: «یَا مُوسَى!» حفظ کن، سفارش خودم را نسبت به تو، نسبت به چهار چیز، به تو سفارش می کنم. «یَا مُوسَى احْفَظْ وَصِیَّتِی لَکَ بِأَرْبَعَهِ أَشْیَاءَ» چهارتا چیز، این را حفظش کن، یادت نرود. این هم که من گفتم، تکرار میکنم، برای این که ماها یادمان میرود. میخواهم یادتان نرود، به یادتان بیاورم. «أَوَّلُهُنَّ» اوّل چیه؟ «مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَکَ تُغْفَرُ فَلَا تَشْتَغِلْ بِعُیُوبِ غَیْرِکَ» تا ندیدی که گناهانت، مورد آمرزش خدا قرار گرفته، ندیدی که خدا آمرزیدهات یا نیامرزیده، این همه اشتباه، این همه چی؟ خطا، این همه، خطا روی خطا، تا هنوز این را بدست نیاوردی که خدا آمرزیده تو را یا نه؟ هیچ وقت نرو سراغ خطاهای دیگران، که او را جستجو کنی. فهمیدی؟«مَا دُمْتَ لَا تَرَى ذُنُوبَکَ تُغْفَرُ» هنوز نفهمیدی این را، ندیدی که خد آمرزیده یا نه، «فَلَا تَشْتَغِلْ»؛ نرو سراغ، مشغول نشو «بِعُیُوبِ غَیْرِکَ»؛ این اوّلیش.
دوّم «وَ الثَّانِیَهُ، مَا دُمْتَ لَا تَرَى کُنُوزِی قَدْ نَفِدَتْ»؛ تا ندیدی که آن گنجهای من و خزائن من، تمام چیه؟ نشده. نگاه کن! شد؟ ندیدی که تمام شده، شد؟! «فَلَا تَغْتَمَّ بِسَبَبِ رِزْقِکَ» غصّه نخور که حالا از کجا روزیم را به دست بیاورم. مگر خزانه من تمام شده که تو غصّه روزیت را میخواهی بخوری که از کجا بیاورم. فهمیدی؟ هر وقت تمام شد خزائن من؛ هان!؟ آن موقع برو غصّه روزیت را بخور که از کجا بیاورم؟ «بِسَبَبِ رِزْقِکَ» دارد. شد؟ این هم دوّمیش. اینها مبتلابه، هر روز ماست،ها! هر روز ماست.
«وَ الثَّالِثَهُ»؛ سوّمین سفارشم به تو: «مَا دُمْتَ لَا تَرَى زَوَالَ مُلْکِی» شد؟«فَلَا تَرْجُ أَحَداً غَیْرِی»؛ تا ندیدی، حکومت من پایان پیدا کرده یا نه؛ ندیدی هیچگاه امید به هیچ کس نداشته باش، جز خدا. هر وقت دیدی من دیگر عاجز شدم منِ خدا، همچین صاف بهتان بگویم. دیدی، حکومت من پایان یافته، تمام شده، دیگر بدرد نمیخورد این، فهمیدی؟ شد؟! آن وقت برو سراغ یکی دیگر. فهمیدی؟! «مَا دُمْتَ لَا تَرَى زَوَالَ مُلْکِی فَلَا تَرْجُ أَحَداً غَیْرِی» شد؟! پس امیدت به من باشد، تا موقعی که من سر کارم. دیگر چه جوری تعبیر بکنم. «وَ الرَّابِعَهُ» چهارم:«مَا دُمْتَ لَا تَرَى الشَّیْطَانَ مَیِّتاً» تا ندیدی شیطان مرده، میفهمی؟«فَلَا تَأْمَنْ مَکْرَهُ» تا میجنبد، بدان ها! تو ایمنی از فریب او نداری. فهمیدی حالا من، چه تعبیر ساده کردم، می جنبد؛ گفتم. شد! تا ندیدی شیطان مُرده، یعنی چی؟ معناش این است که هر وقت شیطان مُرد، تو بگو، دیگر من گول شیطان را چیه؟ نمیخورم. فهمیدی؟ تا زنده است، بدان ها! مرتّب فریبت خواهد داد و مراقب باش