روایت از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه، است. روایت مفصلی در بحار است که من یک بخشی از آن را خواندم. خطاب میفرماید و ترسیم میکند علی علیه السّلام، زندگی انسان را در دنیا:«الْمُدَّهُ وَ إِنْ طَالَتْ قَصِیرَهٌ» عمرت هر چی باشد؛ هر چقدر هم که بگویی، طولانی باشد، باز کوتاه است، کم است. من یک وقتی یک روایتی خواندم. یادم هست در گذشتهها، که از حضرت نوح علیه السّلام، سوال کردند: (که دارد به این که بیش از هزار سال عمر کرد.) که خب، این مدتی که بودی چگونه گذشت. گفت: مثل این بود که از در یک خانه وارد شدم از آن درش هم بیرون رفتم. حال هزار سالش این بوده! «الْمُدَّهُ وَ إِنْ طَالَتْ قَصِیرَهٌ» عمرت هر چقدر هم زیاد باشد، باز کوتاه است. بعد آخرش میگویی چه کم بود. میگویی، خوابی بودیم و از خواب بیدار شدیم؛ تمام شد و رفت.
«وَ الْمَاضِی لِلْمُقِیمِ عِبْرَهٌ» آن گذرنده برای کسی که اقامت گزیده است، اندرز است. آن که رفت، برای آن که هست، آن اندرز است. اگر دقت بکنیم.
«وَ الْمَیِّتُ لِلْحَیِّ عِظَهٌ» مردگان برای زندگان پندند. من ترجمه میکنم، چاره ای هم ندارم.
«وَ لَیْسَ الأمسُ عَوْدَهٌ» این را بدانید. دیروز که گذشت دیگر برنمیگردد. «وَ لَیسَ الاَمسُ عُودَه» تمام شد.
«لَا أَنْتَ مِنْ غَدٍ عَلَى ثِقَهٍ» فردا هم اطمینان ندارم که من بتوانم، فردا را درک کنم. چه بسا فردا صبح گفتند: بلند بگو «لاالله الا الله» این جور نیست؟! برای همه ما است. چقدر قشنگ ترسیم میکند علی علیه السّلام.
«وَ کُلٌّ لِکُلٍّ مُفَارِق» این را بدان! همه از همه جدا میشوند. بابا از بچه، بچه از بابا، مادر از بچه، زن از شوهر، شوهر از زن، همین جور برو جلو. «وَ کُلٌّ لِکُلٍّ مُفَارِق» بدان! همه از هم جدا میشویم.
اما این را هم بدان«وَ بِهِ لَاحِقٌ»همه از هم جدا میشویم اما به کی میرسیم ما؟ آنی را که فراموشش کردیم. چون این جا دو تا چیز دارد. به قول من، اهتمام دارد و آن خداست. بالاخره قیامت هست؛ آن جا برگشت ندارد.
«فَاسْتَعِدُّوا لِیَوْمٍ لا یَنْفَعُ فِیهِ مالٌ وَ لا بَنُونَ» پس آماده بشوید برای آن روزی که نه مال سود بخش است و نه فرزند؛ هیچ کدام .
«إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» مگر آن کسی که با دلی با سلامت خدا را ملاقات کند. نه شرکی، نه کفری، نه وابستگی به چی؟! به غیر خدا درش باشد که دنیا و مادیّت است. و نه ظلمتی از این ظلمات داشته باشد.
«وَ اصْبِرُوا عَلَى عَمَلٍ لَا غِنَى لَکُمْ عَنْ ثَوَابِهِ» تحمل کنید. تحمل کنید نسبت به آن عملی که بی نیاز از پاداشش شما نیستید. طاعاتتان را. شد؟! از این که عمل به طاعات کنید، خسته نشو، ولش نکن، تحمل کن؛ تو بی نیاز از پاداش این نیستی.
«وَ ارْجِعُوا عَنْ عَمَلٍ لَا صَبْرَ لَکُمْ عَلَى عِقَابِه» برگردید از آن کارهایی که تحمل کیفرش را ندارید؛ ماها تحمل جهنّم را نداریم. روایت زیاد است من بیشتر نمیخوانم، خلاصش میگوید: این دنیای تو است هر چقدر هم که باشی، میگویی کم است. میفهمی هیچ چیزی نبودی تو، فهمیدی چه میخواهم بگویم، آن هایی که گذشتند برای تو که هستی، میفهمی اندرز است. آن که مُرد برای توی که زنده پند است. بدان ها! همه را میگذاری و میروی، جدا میشوی به خدا میرسی؛ فکر آن جا را کردی؟ آن جا میدانی چه خبر است آن روز؟! نه پول، نه فرزند که سرآمد آن چیزهایی است که آدم علاقه بهش دارد؛ فایده ندارد. حواست را جمع کن. این اعمالی که انجام میدهی، خیال نکنی که به درد تو نمیخورد؛ یک روز میآید که تو بی نیاز از این ها نیستی. همین هاست که به درد تو خورد. گناه نکنی ها! تو تحمل عذاب نداری. حواست را جمع کن.