مشخصات
توضیحات
فهرست کتاب
مقدّمه13
آنچه در این مجلّد مورد بحث قرار گرفته است14
جلسۀاوّل: 19
سخط و ناخشنودی19
سخط ضدّ رضاست20
روش علمای اخلاق و اهل معرفت20
معنای سخط21
سخط نسبت به خداوند و بنده22
ناخشنودی نسبت به تقدیر الهی23
سخط با ایمان منافات دارد23
منافات سخط با عقل24
زمینهساز بحث رضا26
خودت را پیش خدا وا بده27
امام حسین؟س؟ نمونهای عالی از مقام رضا27
دوستی كه جواب دوست را نمیدهد28
جلسۀدوّم: 31
رضا31
معنای رضا31
فنای ارادۀ عبد در ارادۀ حق33
رضا، پسند روح است33
عدم اعتراض به تقدیر الهی34
رابطۀ ایمان و رضا35
رابطۀ دین و رضا و کفر در دین36
سرآمد طاعات37
راز عصمت عملی معصومین؟سهم؟38
تفاوت صبر و رضا38
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب40
شعلۀ درخشانی که خاموش نمیشود40
زائرین اربعین امامحسین؟س؟41
جلسۀسوّم: 43
مروری بر مباحث گذشته43
مساوی بودن نعمت و بلا44
رضای خداوند نسبتبه عبد45
ارتباط رضا و محبّت خدا به بنده46
برتری رضوان الهی46
رضای الهی آثار رضا نیست47
راه کسب رضای الهی49
نفوس مطمئنّه50
مقام رضا بعد از عبور از پل صبر است51
رضا بعد از خودشکنی کسب میشود52
جلسۀچهارم: 55
مروری بر مباحث گذشته55
مقام رضا و پسند بلا و مصیبت56
فضیلت و شرافت رضا57
ادّعای منکرین مقام رضا58
دلایل ردّ نظر منکرین مقام رضا59
استغراق روح در محبوب60
محو جمال حضرت یوسف؟ع؟62
شدّت و ضعف حالت رضا63
خارج کردن تیر از پای امام علی؟س؟63
جلسۀپنجم: 67
پاسخ به شبهۀ تنافی رضا با امر به معروف و نهی از منكر67
دو پاسخ به یک شبهه68
وجوب انکار منکر در قلب68
حشر انسان با کسی است که او را دوست دارد70
راضی به یک امر، داخل در آن امر است70
کسی که گروهی را دوست بدارد حشرش هم با آنهاست71
وزر آن عمل زشت برای راضی به آن عمل هم می باشد72
نسبت مؤمن و کافر در قرآن72
بغض مؤمن نسبتبه منافق73
محکمترین دستگیرۀ ایمان74
این همه، از قامت ناساز بیاندام ماست74
جلسۀششم: 79
مروری بر مباحث گذشته79
رابطۀ سبب و مسبّب80
قانون علیّت، سنّت الهی است81
رابطۀ سبب و مسبب در اعمال و پاداش آنها82
پیوند اطاعت از اوامر و رضا به قضای الهی84
رابطۀ سبب و مسبّب در امور معنوی85
اهل رضا، اهل دعا است86
تأثیر دوجانبۀ دعا87
کراهت از معصیت، لازمۀ قضا به رضاست88
جلسۀهفتم: 91
مروری بر مباحث گذشته91
درجۀ اوّل؛ رضا به ربوبیّت حق92
درجات رضا92
رضای عامّه93
شروط رضا به ربوبیّت حق94
شرط اوّل ، خداوند نزد او محبوبتر از سایر موجودات94
شرط دوّم ، خداوند نزد او با عظمتترین موجودات94
شرط سوّم ، خداوند را در اطاعت سزاوارترین موجودات ببیند94
درجۀ دوّم؛ رضای بالله95
شکوفایی نیروهای درونی96
اثر رضای بالله98
درجۀ سوّم؛ رضا به رضای الهی98
یک خاطره98
عمّار، الگوی رضا به رضای الهی100
جلسۀهشتم: 103
منشاء پیدایش رضا103
راههای معرفت به جمیل بودن افعال الهی103
راه علمی104
شناخت قلبی104
اطمینان قلبی106
علم منشاء رضا کدام است؟107
تجلّی انوار حق بر دل107
مقام مشاهده، کاملترین مراتب رضا108
حالت رضا، ثمرۀ محبّت است109
محبّت بهترین سرمایه است110
ساقی به نور باده برافروز جام ما110
جلسۀنهم: 113
مروری بر مباحث گذشته113
راه دستیابی به مقام رضا113
قلب مؤمن، عرش الهی است114
موانع حصول مقام رضا115
معصیت116
رذایل اخلاقی116
تفکّر منهای خدا116
مصلحت اندیشی هنگام درخواست حاجت118
درخواست نافرجام بنیاسرائیل119
موانع، باعث زنگار دل است120
یاد خدا دل را صیقل میدهد120
مصاحبت با اولیای خدا121
کاستن علایق دنیایی122
جلسۀدهم: 125
فواید، آثار و نشانههای رضا125
قناعت126
لذّت زندگی127
عدم رضا و حرام کردن حلال128
بر طرف شدن حزن و اندوه130
راحتی زندگی130
حسن صبر131
آسان شدن مصیبتها132
یک خاطره132
رام و مطیع حق شدند133
از معصیت روگردان شدند134
استجابت دعا134
رضای الهی135
خیر بودن قضا و قدر135
عدم حسابرسی در قیامت136
دوستی با مساکین و دشمنی با ستمکاران137
جلسۀیازدهم: 139
مروری بر مباحث گذشته139
رضای مخلوق را بر رضای خالق مقدّم شمردند140
رضای مخلوق در مقابل سخط خالق140
جلب رضای مخلوق نتیجۀ عکس دارد141
رضای اولیا همان رضای خداست143
تبیین رابطۀ رضا با بلا144
رابطۀ رضا و بلا144
بلا در حدّ ظرفیت نازل میشود145
رابطۀ محبّت و بلا145
تشبیه مؤمن به کفۀ ترازو147
بلا نسبت به اولیا148
موادّ امتحان الهی149
حضرتاستاد؟ره؟ | 152
دربارۀ مؤسّسۀ مصابیحالهُدیٰ | 158
آیات | 160
روایات | 164
اشعار | 177
نمایه | 179
کتابنامه | 183
مقدمه کتاب
مقدّمه
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی ؟ره؟ در دو دورۀ زمانی بحثی پیرامون مقام رضا داشتهاند كه طیّ جلساتی به علاقهمندان معارف اسلامی ارائه دادند. در سال1361 طیّ 11 جلسه موضوع رضا را از منظر علمای اخلاق مورد بحث قرار دادند. حضرت استاد ؟ره؟ در آغاز بحث میفرمایند كه محور بحث علمای اخلاق تهذیب نفس است؛ لذا ابتدا رذایل اخلاقی در ارتباط با هر یك از نیروهای درونی انسان را مورد كنكاش قرار میدهند و سپس ضدّ آن رذیله كه عبارت است از یك صفت زیبای روحی را بررسی مینمایند؛ به عبارت دیگر، ایشان ابتدا رذایل را طرح میكنند؛ زیرا هدفشان تذكّر به انسان و توجّه به این نكته است كه در درون خود و در ارتباط با نیروهای شهوت، غضب، عقل و وهم دارای رذایل و صفات زشت است و چون محور بحث ایشان تهذیب نفس و پاكسازی درون از زشتیهای نفسانی است؛ لذا نخست به تبیین رذایل و صفات زشت میپردازند و در كنار آن نیز صفات نیكویی كه ضد آن صفات زشت است بررسی مینمایند.
حضرت استاد ؟ره؟ در ادامه میفرمایند كه روش اهل معرفت به گونۀ دیگری است، آنها فضایل یك انسان الهی را شمارش كرده و راجع به هر كدام بحث میكنند. با مراجعه به كتب اهل معرفت این مسئله آشكار میشود كه وقتی فضایلی همچون رضا، تسلیم، توكل و امثال آن تبیین میشود، در كنارش رذایل اخلاقی مطرح نمیشود. در نهایت ایشان چنین میفرمایند كه روش بحثشان پیرامون رضا در این دوره همان روش علمای اخلاق است كه البته در خلال آن و به تناسب مباحث، به مطالب معرفتی نیز اشاره میكنند.
حضرت استاد؟ره؟ یكبار دیگر در سال 1378 طیّ 13 جلسه موضوع رضا را از منظر علمای اهل معرفت مورد بحث قرار دادند كه انشاءالله در مجلّد جداگانه در ا ختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت.
آنچه در این مجلّد مورد بحث قرار گرفته است
سخط، ضدّ رضا: قبل از طرح حالت رضا، صفت زشت سخط مورد بحث قرار گرفته است؛ زیرا علمای اخلاق در مباحث خود سخط و رضا را با هم بحث میكنند. در حدیث شریف جنود عقل و جهل، یكی از جنود عقل را رضا و ضد آن را كه از جنود جهل است سخط مینامند، «الرَّضا وَ ضِدُّهُ السَّخَط»؛ لذا برای روشن شدن و كامل شدن مباحث مربوط به رضا ابتدا به موضوع سخط میپردازند. از نظر روحی سخط حالتی درونی مخالف با هوی و خواستههای نفسانی انسان است كه در برخورد با پیشامدها برای او به وجود میآید و باعث ناخشنودی و ناخرسندی او میشود. این حالت ناخشنودی یا انكار، ممكن است به بیرون تراوش كند و انكار و اعتراض زبانی را هم در پی داشته باشد. سخط هم به خداوند نسبت داده میشود و هم به بنده. آنگاه كه به خداوند نسبت داده شود، مراد انزال عذاب است و آنگاه كه به بنده نسبت داده شود معنایش این است كه بنده در ربط با تدبیر، تقدیر و قضای الهی حالت ناخشنودی پیدا میكند.
سخط روشنگر و زمینهساز رضا است؛ یعنی انسان باید آنچه خداوند به عنوان وظیفه بر دوش او گذاشته عمل كند و اگر نتیجه بر وفق مراد او نباشد و خواستۀ او محقّق نشد اعتراض نكند. در حقیقت انسان وظیفهای جز انجام دستورات حق ندارد؛ زیرا اولاً نمیتواند خلاف خواست خدا عمل كند و ثانیاً اگر به قضای الهی رضایت ندهد تنها نتیجهای كه عاید او میشود این است كه این حالت روحیِ اعتراض نسبت به قضا، باعث ضایع شدن اجر و ثواب او میشود و همچنین سخط الهی را به دنبال خواهد داشت.
معنای رضا: رضا صرفاً ترك اعتراض و ترك شكایت نسبت به قضا و قدر الهی نیست؛ بلكه عبارت از حالت خشنودی و خرسندی و پسند نفس نسبت به هر امری از امور است؛ به تعبیر دیگر، سخط عبارت از حالت اعتراض و انكار نفس نسبت به یك امر است و رضا عبارت از حالت خشنودی، خرسندی و پسند نفس نسبت به آن امر است؛ در نتیجه معنای رضا این است كه مخلوق، قضا و قدر الهی را بپسندد و از آن خشنود و خرسند باشد.
در آثار اسلامی این حالت را معادل ایمان شمردهاند و گاهی به عنوان قرین ایمان نام بردهاند كانّه این حالت از ایمان شخص نشئت میگیرد. رضا حتّی در ربط با دین هم مطرح میشود، اگر به جای حالت رضا در درون انسان حالت سخط ایجاد شود، كفر در دین انسان رسوخ پیدا میكند. این فضیلت نفسانی آنقدر با ارزش است كه بهعنوان سرآمد طاعات یاد شده است.
رضای خداوند نسبت به عبد؛ این است كه او را مشمول رحمت خود قرار داده و به او نعمت عنایت میكند و در مقابل اگر بنده مورد سخط خدا قرار گیرد، او را عقاب و عذاب میكند، یك معنایی نزدیك به معنای محبّت برای رضای خداوند نسبت به بنده برشمردهاند؛ در حقیقت رضای الهی را از نعم الهی تفكیك میكنند، همانطور كه در آیۀ شریفه میفرماید: <وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاكِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ>. در این آیه شریفه خداوند نخست به مؤمنین وعده بهشت و باغها و نهرهایی كه در آن در جریان است میدهد و سپس بهشتهای استوار را كه مرتبۀ دیگری از بهشت و نعمتهای اخروی است، وعده میفرماید. اما در نهایت میفرماید: <وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ>؛ رضای الهی نسبت به مؤمنین افضل است و این، همان رستگاری بزرگ است. پس معلوم میشود كه رضای الهی غیر از اثر رضا یعنی نعم الهی است كه در آخرت به صورت بهشت جلوهگر میشود.
راه رسیدن به رضای الهی و محبت و قرب او راضی بودن عبد از خداوند است؛ یعنی رضا از ناحیه عبد شروع میشود و به رضای رب میرسد. آنگاه كه قضا و قدر الهی مورد پسند عبد قرار گرفت و از آن خشنود و خرسند شد، مشمول رضای خداوند میشود.
پسند بلا و مصیبت: بعضی منكر امكان تحصیل مقام رضا هستند، آنان میگویند: نمیشود بلاهایی كه از ناحیۀ قضا و قدر الهی نازل میشود مورد پسند انسان واقع شده و از آن خشنود شود بلكه در هنگام نزول بلا و مصیبت تنها چارۀ انسان صبر و تحمل است. در حالی كه این ادّعا حاكی از سطحینگری است. هنگامی كه روح انسان متوجه یك امر خاصی در ربط با هر یك از قوای درونی او اعم از شهوت، غضب، عقل و قلب شود به حدّی كه روح در آن مستغرق گردد و درد و المی كه معمولاً بهطور طبیعی در انسان به وجود میآید احساس نمیكند؛ مثلا در هنگامۀ جنگ و نبرد اگر زخمی بر او وارد شود درد ناشی از آن را احساس نمیكند كه بر آن صبر كند.
عدم تنافی دعا و كوشش با مقام رضا: آیا كوشش انسان در این عالم با رضا به قضای الهی منافات دارد؟ آیا دعا كردن و مسئلت و درخواست از خدا با رضا منافات دارد؟ دنیا، دارِ اسباب و مسببات است، آتش سببیت دارد برای سوزاندن، آب سبب است برای رفع عطش و این رابطۀ سبب و مسبّب و تأثیرات آن را مسبّب الاسباب یا الله تعالی قرار داده است. سنّتهای الهی تغییرناپذیر است و انسان محكوم آن است و قادر نیست خودش را از آن خارج كند. از طرف دیگر این رابطۀ سبب و مسبّب در متن طرحریزی كلی خداوند؛ یعنی همان قضا و قدر او است. انسان اگر به توسّل جستن به اسباب برای تحصیل مسببّات راضی باشد؛ در این صورت، به این قانون و سنّت الهی رضا داده است و لازمۀ این رضایت این است كه در ربط با اسباب و مسببّات وارد عمل شده و كوشش نماید.
دعا و سؤال و درخواست هم منافات با رضا ندارد؛ بلكه آنكس كه اهل رضا به قضا است اهل دعا نیز هست، زیرا خودِ طراح قضا، دعا را سبب قرار داده است. دعا یك نوع سبب است، همانگونه كه مثلاً در آب خاصیت رفع عطش را قرار داده، در یك رابطۀ معنوی، دعا را سبب موفقیت انسان قرار داده است.
درجات رضا: رضا دارای درجات سهگانه است: درجۀ اوّل، رضا به ربوبیت حقتعالی است؛ یعنی انسان خشنود باشد و بپسندد كه مربیاش خدا باشد و تحت تربیت و پرورش الهی باشد نه تحت تربیت شیطان. درجۀ دوّم از رضا را كه از آن تعبیر به رضای بالله میكنند به این معنا است كه روح انسان در مسیر زندگیاش در این عالم در برخورد با اموری كه ملایم طبع او و گوارا است، یا ناملایم طبع او و ناگوار است، حالت یكنواخت و یكسانی داشته باشد؛ به عبارتی چه هنگامی كه با امری مواجه شود كه ملایم با طبعش باشد و چه هنگامی كه با طبعش ملایم نباشد از خداوند خشنود باشد. درجه سوم از رضا، رضا به رضای الهی است. در این درجه، عبد خشنودیای جز خشنودی خدا را نمیپسندد، ارادۀ الهی را بهجای ارادۀ خود، رضای الهی را بهجای رضای خود، سخط الهی را بهجای سخط خود میپذیرد؛ یعنی ارادۀ عبد فرع ارادۀ الله و خشنودی و رضای او فرع رضای الله تعالی است.
منشأ پیدایش رضا: حالت رضا از شئون معارف الهیّه است؛ یعنی منشأ پیدایش حالت رضا معرفت است. آنگاه كه انسان معرفت به جمیل بودن افعال خداوند پیدا كرد، این معرفت منشأ حالت رضا در عبد است. اگر انسان به نیكویی و زیبایی افعال خداوند معرفت پیدا كند، این معرفت منشأ پیدایش حالت رضا در نفس؛ یعنی خشنودی به قضای الهی میشود. اما شناخت و معرفت به جمیل بودن افعال الهی از چند راه ممكن است برای انسان حاصل شود كه در ارتباط با هر راهی مرتبهای از رضا تصویر میشود. راه اول؛ راه علمی است كه از طریق استدلال و برهان عقلی به جمیل و نیكو بودن صفات و ذات حق تعالی دست مییابد. راه دوّم؛ انعكاس محصول عقل و استدلالات عقلیه بر دل است كه از آن تعبیر به ایمان میشود. راه سوّم؛ آنگاه است كه همین علم به جمیل بودن ذات، افعال و صفات الهی – كه در مسئله رضا در ربط با افعال الهی مطرح است – طوری در دل اثر كند و در آن جایگزین شود و روح و دل به درجۀ اطمینان برسد و به تعبیر قرآن، نفس مطمئنّه پیدا كند. چهارم؛ آنگاه است كه دل انسان محل تجلی انوار الهی شود و با انواری كه از ناحیه خداوند بر دل افاضه میشود جمیل بودن حق را مشاهده كند.
سرفصلهایی كه به آن اشاره شد و موضوعات دیگری همچون عدم تنافی رضا با امر به معروف و نهی از منكر، موانع حصول مقام رضا، راه دستیابی به رضا، فواید و نشانههای رضا، رابطۀ رضا و بلا … در این مجلد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و حضرت استاد ؟ره؟ همه موضوعات فوق را مستدل و علمی و با ارائۀ شواهدی از آیات و روایات تقدیم علاقهمندان به معارف دین نموده است.