هنگامه مرگ

آنچه باید قبل از خواندن این کتاب بدانیم:

مرگ یک اتفاق حتمی است و همۀ انسان‌ها با هر اعتقاد و در هر مکتبی با آن مواجه خواهند شد. آنچنان که در اسلام نسبت‌به زوایای گوناگون این اتفاق مهم بحث شده است، در هیچ مکتب دیگری پرداخته نشده است. انسان نسبت‌به ابعاد مختلف مرگ، سوالها و ترسهایی دارد. یکی از مهم‌ترین آن سوالها این است که در لحظۀ رسیدن مرگ چه اتفاقاتی خواهد افتاد. همچنین همۀ مؤمنین می‌خواهند راه‌کاری داشته باشند که آن لحظه‌ها را با طیب خاطر پشت سر بگذارند. مباحث موجود در این کتاب به انسان کمک می‌کند که تصویری درست و تصوری دقیق نسبت‌به اتفاقات هنگام مرگ داشته باشد.

سوالاتی که در این کتاب پاسخ خواهد یافت:

مرگ روی مؤمن چه اثری دارد؟

مؤمن برای پاکسازی چه مراحلی را طی می‌کند؟

قبض روح به وسیلۀ چه کسانی انجام می‌شود؟

چه کنیم که قبض روح آسانی داشته باشیم؟

در زمان مرگ چه چیزهایی بر انسان تمثل پیدا می‌کند؟

شیطان در لحظۀ مرگ انسان چه می‌کند؟

علاقه‌های دنیایی چه تاثیری در هنگام مرگ دارند؟

حالات مختلف انسان در هنگام مرگ چگونه است؟

مؤمن هنگام مرگ چه مشاهداتی دارد؟

در هنگام مرگ چه بشارتهایی به مؤمن می‌دهند؟

کافر هنگام مرگ چه مشاهداتی دارد؟

در هنگام مرگ چه بشارتهایی به کافر می‌دهند؟

کافر و فاجر هنگام مرگ چه خواسته‌ای دارند؟

مرگ اهل کتاب چگونه است؟

کلیدواژه‌ها:

مرگ/ تولد/ جهنم اعمال/ ملکات/ جداسازی/ پاک سازی/ تطهیر/ شفاعت/ توبه/ قبض روح/ فرشتگان/ روح مباشر/ ملک الموت/ تمثلات/ اصحاب یمین/ شیطان/ گناه/ علائق دنیوی/ ریحانۀ بهشتی/ مرگ کافر/ راحتی مرگ/ موقف بعث/ بشارت/ مشاهدات/ خواری/ لعنت/ غضب/ محتضر/ اهل کتاب/ توحید/ ولایت

یک جمله از کتاب:

جمیع موجودات بر فطرت توحیدی هستند، لذا زمین، گیاه، حیوان یا امثال آن، از اینکه غیر موحد از آنها بهره‌گیری می‌کند ناراحت و در عذابند. اگر در خاطرتان باشد در باب اعمال عرض کردم، فرض کنید مؤمنی که به خاطر ضعف ایمان مرتکب گناه می¬شود، زمان، مکان و هر چه که در ربط با گناهش قرار می گیرد، از او ناراحت است، حتی اعضا و جوارح خودش که با آنها گناه می کند، مثلا چشمی که نامحرم را نگاه می کند یا دستی که گناه می کند، در لحظه گناه از صاحب خود متنفر است، و وای به حال کسانی که اعضا و جوارحشان از آنها متنفر باشد. دست و چشم و همه اعضا و سلول های من در همان عالم وجودی خودش موحدند و فطرتشان فطرت توحیدی است، تسبیح حق می کنند، من هستم که تخلف می کنم. لذا وقتی کافر می میرد در روایت دارد درخت ها، حیوانات، انسان هایی که در ارتباط با او هستند راحت می شوند، چرا؟ چون رابطۀ آنها با موجودی بود که برخلاف فطرتش حرکت می کرد. به عکس مؤمن هنگام مرگ، خودش راحت می شود.