بینش و نگرش

آنچه باید قبل از خواندن این کتاب بدانیم:

هدف‌شناسی و هدف‌گذاری مهمترین مقوله در زندگی انسان است. اگر انسان دچار بی‌هدفی یا اشتباه در هدف‌گذاری شود، بی‌تردید از مسیر صحیح و درست زندگی‌اش فاصله می‌گیرد. یافتن هدف صحیح همان مسئله‌ای است که از مزیّت‌های قیام امام‌حسین (علیه‌السّلام) است، برعکس آنکه این قیام را بدون برنامه‌ریزی و دفعی عنوان می‌کنند.

این برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری نیازمند بینشی دقیق و نگرشی عمیق است. در غیر این صورت در طوفان حوادث، هدف‌ها یا از خاطر می‌روند یا تغییر می‌کنند. خواهیم آموخت که به کارگیری عقل سلیم و شهود حقایق زندگی از موارد مهمی است که بینش و نگرش انسان را سامان می‌دهد.

سوالاتی که در این کتاب پاسخ خواهد یافت:

آیا قیام امام‌حسین (علیه‌السّلام) دلایل فقهی هم دارد؟

روش‌های برخورد حکومت یزید با امام‌حسین (علیه‌السّلام) چه بود؟

در حرکت امام‌حسین (علیه‌السّلام) روشنگری چه جایگاهی دارد؟

حکومت الهی برای ایجاد و بقا چه ابزاری دارد؟

از منظر دین چه رابطه‌ای بین هدف و وسیله وجود دارد؟

پیامدهای دین‌گریزی چیست؟

چگونه می‌توان جامعه را اصلاح کرد؟

کدام کار مقدّم بر کار فرهنگی است؟

چه حجاب‌هایی مانع از تاثیرگذاری کلام الهی است؟

غرور چه جایگاهی در قیام امام‌حسین (علیه‌السّلام) دارد؟

انسان چگونه می‌تواند حیات جاودانه داشته باشد؟

اگر انسان به معاد معتقد باشد چه تاثیری بر او دارد؟

آثار سوء خودخواهی کدام‌ است؟

چگونه انسان در دام قیاس شیطانی بین دنیا و آخرت می‌افتد؟

کلیدواژه‌ها:

مصلح غیور / ضد غرور / فریب‌کاری / تطمیع / تهدید / تحمیق / عهدشکنی / فریب‌خوردگی / روشنگری / خلع سلاح / ازخودگذشتگی / دین‌گریزی / حجت الهی / انسان جاهل / خفقان / بهره‌کشی / غرور / حرام‌خواری / آرامش کاذب / اغترار و فریب / اضلال / جهل / آخرت / حیات طیبه / یقین / پند گرفتن / خودخواهی / قیاس شیطانی

چند جمله از متن کتاب:

علّت همۀ فریب‌خوردن‌های از دنیا این است که انسان می‌خواهد همیشه زنده بماند و همیشه خوش باشد. هم از فنا می‌ترسد و هم از ناخوشی گریزان است. این حرف بدی نیست و ویژگی خوبی است که خدا در نهاد ما گذاشته است. ما هم کسی را به‌خاطر این حرف‌ها سرزنش نمی‌کنیم! امّا حقیقت این است که اگر کسی دنبال «دنیا» برود تا این نیازها را برطرف کند، راه را گم کرده است. این شخص، مثل همان کسی است که در شب تاریک یک مشت کاغذ را در دستش گذاشته‌اند و او خیال می‌کند اسکناس است. یک مشت آهن‌پاره در دامن انسان بریزند و او خیال کند که طلا و جواهر است! وقتی صبح شود، می‌فهمد که اشتباه می‌کرد است.