شب، شب جمعه است و دوّمین شب جمعه ماه مبارک رمضان است. هم دوّمین شب جمعه ماه مبارک رمضان است و هم وارد دهه دوّم شدیم. ده روز گذشت. چه به دست آوردیم؟! چه کردیم؟! به ذهنم آمد که توسّلم در این جلسه به کسی باشد که بنا به سخن امام زینالعابدین(علیه السلام) در روز قیامت جمیع شهدا به منزلت او نزد خدا غبطه میخورند.
نقل کردهاند که امام حسین(علیه السلام) به او گفت: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِیلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ اگر میخواهی کاری کنی، برو قدری آب برای این بچهها تهیه کن.
در بحار مینویسد: «لمّا رَأى العبّاسُ وَحدتَهُ أتَى أخَاهُ»؛ وقتی حضرتابوالفضل(علیه السلام) تنهاییِ برادر را دید، خدمت او آمد، «وَ قَالَ یَا أخِی هَل مِن رُخصَهٍ»؛ و به امام حسین(علیه السلام) گفت: آیا حالا اجازه میدهی به میدان بروم؟ «فَبَکَى الحُسَینُ بُکَاءً شَدِیداً»؛ امامحسین(علیه السلام) به شدّت گریه کرد. بعد به او میفرماید: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار من هستی…
حضرت ابوالفضل(علیه السلام) آمد و وارد شریعهٔ فرات شد. دستهایش را زیر آب برد و به سمت دهانش آورد، «فَذَکَرَ عَطَشَ الحُسَینِ»؛ امّا به یاد تشنگیِ برادر افتاد و آب را نیاشامید. آب روی آب ریخت. مشک را پر از آب کرد و حرکت کرد. در بین راه کاری کردند که حضرت ابوالفضل(علیه السلام) بند مشک را از شانهٔ راست به شانهٔ چپ انداخت او میگفت: «وَ اللهِ إن قَطَعتُمُوا یَمِینِی إنِّی أُحَامِی أبَداً عَن دِینِی». با عجله میآمد؛ تمام همّ و غمّش این بود که مشک آب را به خیمهها برساند. امّا یک وقت کاری کردند که دیدند حضرت ابوالفضل(علیه السلام) بند مشک را به دندان گرفت…
تمام همّ و غمّ حضرت عبّاس(علیه السلام) رساندن آب بود؛ امّا «فَجَاءَهُ سَهمٌ فَأصَابَ القِربَه»؛ تیری آمد و به مشک آب خورد و آب سرازیر شد… مینویسند: «فَوَقَفَ العَبَّاسُ». اینجا از حرکت ایستاد. اینجا بود که عمودی از آهن به فرق حضرت ابوالفضل(علیه السلام) وارد شد… از مرکب به زمین آمد… صدای حضرت ابوالفضل(علیه السلام) بلند شد: «یَا أخَا أدرِک أخَاک»؛ برادر! برادرت را دریاب! امام حسین(علیه السلام) با عجله خودش را رساند. آن وضع را که دید گفت: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی»[1]. کمرم شکست!
حضرت ابوالفضل(علیه السلام) به برادر گفت: «یَا أخَا مَا تُریدُ»؛ ای برادر! میخواهی چه کار کنی؟ امام حسین(علیه السلام) گفت: میخواهم تو را به خیمهها ببرم.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ