شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 1391
آخرین ماه مبارک رمضان حضرت استاد به همراه مراسم احیا
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما در ماه مبارک رمضان در مورد دعاست. چند سالی موفق شدیم در این مورد بحث کنیم. گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن؛ یعنی بازگوکردن کلام الهی است که از مصدر وحی صادر شده و به سوی بندگانش فرود آمده است. این ماه، ماه دعا هم هست؛ یعنی ماهی که بنده با رب و پروردگارش، راز و نیاز میکند و آنچه را عرضه میکند که مورد درخواستش از خداوند است. او همچنین حاجاتش را با پروردگارش مطرح میکند. دعا هم نسبت به ماه مبارک رمضان و هم به خصوص نسبت به لیالی قدر ترغیب و سفارش شده است.
پناه به مقام غفّاریّت خدادر شب نوزدهم ماه
فقط برای اینکه تذکّری داده باشم، دو روایت میگویم. پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمودند: «إِنَ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی اوّل لَیلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیلَهٍ مِنْهُ»[1]،درهای آسمانها در اوّلین شب از ماه مبارک رمضان باز شده است و تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته نمیشود. در روایت دیگری هم هست که البته صِرف باز بودن در، مطرح نیست؛ امّا این باز بودن برای رسیدگی به حاجات عبد است که اثر هم دارد: «یقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِ لَیلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان، سه بار میفرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست کنندهای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیهِ»؛ آیا رجوع کنندهای هست که در ربط با خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛[2]آیا استغفار کنندهای هست که او را بیامرزم؟ این دو روایت را به عنوان نمونه خواندم که در ارتباط با ماه مبارک رمضان بود.
به صورت کنایی فرمودهاند که در این ماه از ناحیۀ رب؛ یعنی خداوند هیچ حجابی در کار نیست و برای عبد همۀ راهها به سوی سیر الی الله، باز است و دری بسته نیست. از آن طرف هم نسبت به خصوص لیلۀ قدر هم داریم که پیغمبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود: «تُفَتَّحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ فِی لَیلَهِ الْقَدْرِ».[3]غرض این بود که از نظر ارزشی مطلب را بیان کنم.
امشب از شبهای ماه مبارک رمضان و یکی از لیالی قدر است، لذا باید قدر آن را بدانیم و انشاالله بهترین بهره را بگیریم. به تعبیر ما از بالا و از ناحیۀ خداوند، هیچ مانع و رادعی نیست.
مطلب دوّم که باید تذکّر بدهم و نسبت به لیالی قدر داریم، این است که یک سنخ امور است که به فرمان الهی به آنها رسیدگی میشود؛ بلکه میشود این گونه گفت که آنچه مربوط به جمیع موجودات است، در لیلۀ قدر رسیدگی میشود. در روایات در بارۀ لیالی قدر؛ یعنی شبهای قدر گفته میشود: سه شب است: نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوّم. به امر الهی، در هر یک از این شبها به همان روالی که در نظام خلقت داریم، به یک چیزی رسیدگی میشود.
امشب شب نوزدهم است. در شب نوزدهم، تعبیری که در «موثقۀ زراره» است، این است که امام صادق(سلام الله علیه)فرمود: «التَّقْدِیرُ فِی لَیلَهِ تِسْعَ عَشْرَهَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیلَهِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ»[4].
تقدیر به معنای اندازهگیری کردنِ امور در شب نوزدهم است، البته میگویند که نسبت به سال آینده؛ یعنی اینکه امور هر موجودی در سال آینده چگونه باشد، در شب نوزدهم از ناحیۀخداوند رسیدگی میشود.
در اینجا این مطلب پیش میآید که آیا این بررسی فقط نظر به آینده دارد و گذشته هیچ نقشی نسبت به آینده ندارد؟ یعنی آیا کارهای من در ترسیم امور سال آیندۀ من مؤثّر است؟ آیا رسیدگی برای آینده است یا اینکه گذشته هم در مسئلۀ اندازهگیری کردن نسبت به آیندۀ من مؤثر است؟
گفتهاند: اینطور نیست که فرض کنید، فقط بیایند و بگویند سالِ آیندۀ فلانی در صحّت و بیماری و مسألۀ امور مادّی و معنوی اینگونه باشد. بلکه با توجّه به گذشتۀ من، آیندۀ من ترسیم میشود. به اینکه من در گذشته چه کردهام، رسیدگی میشود. به تعبیری پروندۀ من را که میآورند، اینطور نیست که صاف و ساده باشد؛ بلکه میگویند پرونده را بیاورید تا ببینیم وضعش چه بوده است، تا سال آینده را برایش برنامهریزی کنیم.
لذا راجع به شبهای قدر آمده است که انسان باید بداند از ناحیۀ خداوند هیچ مانع و رادعی برای اینکه درخواستهای بنده را بپذیرد نیست. به تعبیر ما مقتضی، موجود و مانع، مفقود است؛ یعنی از ناحیۀ خدامفقود است، امّا از ناحیۀ بنده چه؟ مهم اینجاست: «لَمْ یجْعَلْ بَینَکَ وَ بَینَهُ مَنْ یحْجُبْکَ عَنْهُ».[5] امشب، اگر خداواسطهای هم داشته باشد، فرموده است: بروید کنار، و درها را باز کنید تا هرکسی خواست، بیاید. حال از طرف او حُجب برطرف شده امّا خودِ من چه؟ آیا خودم مانعی بر سر راهم درست کردهام یا نه؟ مهم این است. حالا به بعضی از روایات اشاره میکنم:
امام علی(سلام الله علیه)فرمودند «لَا تَسْتَبْطِئْ إِجَابَهَ دُعَائِکَ وَ قَدْ سَدَدْتَ طَرِیقَهُ بِالذُّنُوبِ»[6]؛ اجابت دعایت را به تأخیر نینداز. چطور؟ به این معنا که تو با گناهانت راه اجابت دعا را مسدود کردهای و اینها مانع شدند. امام علی(سلام الله علیه)فرمودند: «الْمَعْصِیهُ تَمْنَعُ الْإِجَابَهَ»؛[7] گناه موجب میشود که دعا به اجابت نرسد. از آن طرف درها باز است و هیچ مانعی نیست، امّا از این طرف، سنگهایی بر سر راه انداختهام. امام هفتم(سلام الله علیه)فرمودند: «اللَّهُمَ اغْفِرْ لِی کُلَ ذَنْبٍ یحْبِسَ رِزْقِی وَ یحْجُبُ مَسْأَلَتِی»؛[8]خدایا! بیامرز هر گناهی که روزیِ من را حبس کرده و مانعی شده از اینکه درخواست من به اجابت برسد.
حالا فرض کنیم و هیچ اشکالی هم ندارد اگر خدابه من امشب خطاب کرد: ای بندۀ من! به تو امر کردم که فلان کار را بکن، امّا نکردی و گفتم که آن کار را نکن، ولی انجام دادی؛ به تو نعمت دادم؛ امّا سپاسگزاری نکردی و در راه من استفاده نکردی؛ من از شما سؤال میکنم: چه جوابی داریم بدهیم؟ امشب درها باز است و هر چه میخواهی بگویی میتوانی، امّا سه سؤال از تو دارم. گفتم بکن، نکردی؛ گفتم نکن، کردی؛ به تو نعمت دادم، امّا سپاسگزاری نکردی. در اینجا من چه جوابی بدهم؟
شب نوزدهمِ شبهای قدر و شب سرنوشت سازی است. امّا باید بگویم شب نوزدهم، شب شرمندگی است؛ شب سرافکندگی است. خدایا! ما بد کردیم.
در اینجا مسئله پیش میآید که اگر ما اعتراف کردیم، آیا جواب مثبت است یا نه؟ مهم اینجاست. «فَهَلْ ینْفَعُنِی، یا إِلَهِی، إِقْرَارِی عِنْدَکَ بِسُوءِ مَا اکْتَسَبْتُ»؛ آیا این برای من سودی دارد که امشب اعتراف کنم به اینکه بد کردم؟ آیا این برای من فایده دارد؟ «وَ هَلْ ینْجِینِی مِنْکَ اعْتِرَافِی لَکَ بِقَبِیحِ مَا ارْتَکَبْت»؛[9] و آیا اعترافم پیش تو من را نجات میدهد؟ اعتراف به اینکه من کار زشت کردم؟ جواب بر طبق تمام روایاتی که داریم، مثبت است: «إِنَ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعا».[10]اهل معرفت میگویند به مقام غفّاریّت خداوند پناه ببر و از خداپوزش بطلب. شب نوزدهم، شبی است که انسان باید پناه به مقام غفّاریّت خداببرد.
امّا یک چیزی هم وجود دارد و آن اینکه امشب ما دستِ خالی نیستیم. این را مکرّر گفتهام. اینطور نیست که هیچچیز نداشته باشیم. بلکه یک گوهر گرانبها در دلم دارم و به آن اتّکا میکنم و آن حبّ امام علی است. در خانۀ امام علی برویم. التماس دعا.
در حلال دنیا، حساب است و در حرام دنیا، عذاب
مینویسند: امام علی(سلام الله علیه)هر شب از شبهای ماه رمضان، منزل یکی از فرزندان خود میرفتند. شب نوزدهم منزل دخترش امّکلثوم بود. امّکلثوم میگوید: اوّل مغرب پدر وارد شد و به نماز ایستاد. من افطار را در طبقی برای او حاضر کردم. دو عدد نان جو بود، یک کاسۀ شیر و مقداری نمک سوده. نماز امام علی(سلام الله علیه)که تمام شد، نگاهی به طبق کرد و گفت: برای من افطار حاضر کردی؟ عرض کردم: بلی. فرمود: برای من دو خورش گذاشتهای؟! چه وقت من دو خورشت مصرف کردهام؟! آیا نمیدانی من از پسر عمّ و برادرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)متابعت میکنم؟ بعد هم شروع می کنددختر را نصیحت کردن: دخترم! هر کس در دنیا غذایش، پوشاکش و خوراکش نیکوتر، روز قیامت ایستادنش در محضر خداوند بیشتر است. ای دختر! بدان در حلال دنیا حساب و در حرام دنیا عذاب است. به خداقسم! اگر یکی از این دو خورشت را برنداری، افطار نمیکنم. امّکلثوم میگوید: کاسۀ شیر را برداشتم. دو لقمه نان جو با نمک افطار کرد. بعد پدرم ایستاد به نماز و مرتّب نماز خواند. گاهی به صحن خانه میآمد و نگاهی به آسمان میکرد. مضطرب بود. امّکلثوم میگوید: پیش پدر آمدم و گفتم: پدر! این چه حالی است که امشب در شما میبینم؟ این چه اضطرابی است؟ امام علی(سلام الله علیه)به من رو کرد و گفت: «وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیلَهُ الَّتِی وُعِدْتُ»؛ به خداقسم! دروغ نمیگویم و به من دروغ گفته نشده؛ امشب، همان شب است که به من وعده داده شده است، «اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِی الْمَوْتِ»؛[11]خدایا! مرگ را بر علی مبارک کن. دخترم! صبحِ امشب پدرت را شهید میکنند.
امّکلثوم میگوید: پدر آماده رفتن به مسجد شد. وارد حیاط که شد، پرندگان اطراف پدرم را گرفتند و صیحه میزدند. زبان حال پرندگان این بود: علی نرو، علی نرو! ما آمدیم تا اینها را کنار بزنیم، اما امام علی(سلام الله علیه)فرمود: با اینها کاری نداشته باشید. «فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ»؛ اینها صیحه میزنند؛ امّا بعدش گریهها و نالههاست که بلند میشود. آمد نزدیک در خانه، حلقۀ در به کمربند امام علی(سلام الله علیه)اصابت کرد و کمربندش باز شد. معلوم میشود جمادات هم به امام علی(سلام الله علیه)علاقهمند هستند و میگویند: علی نرو. ایشان وارد مسجد شد. در مسجد چند رکعت نماز خواند و به بالای بام مسجد رفت. نگاهی به افق کرد و گفت: ای سپیده دم! نشد که روزی طلوع کنی و چشمان من در خواب باشد. بعد پایین آمد و وارد شبستان شد و چراغها را روشن کرد. کسانی را هم که خفته بودند، بیدار کرد. به آن خبیث ازل و ابد که رسید، دید به رو خوابیده است. گفت: اینطور نخواب، این، خواب شیاطین است. بعد فرمود: تو قصدی به خاطر داری که اگر بخواهم بگویم، میتوانم. و از قصد تو، آسمانها میخواهند فرو ریزند و زمین چاک شود و کوهها سرنگون گردد. بعد وارد محراب شد. نمیگویم چه شد امّا ناگهان منادی بین زمین و آسمان ندا کرد: «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ نُجُومُ السَّمَاءِ وَ أَعْلَامُ التُّقَى وَ انْفَصَمَتْ وَ اللَّهِ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ الْوَصِی الْمُجْتَبَى قُتِلَ عَلِی الْمُرْتَضَى قُتِلَ وَ اللَّهِ سَیدُ الْأَوْصِیاءِ»…[12]
«اللهم صلّ علی محمد و آل محمد»
مراسم احیا
[1] . بحارالانوار، ج93، ص344 – مستدرکالوسائل، ج7، ص421
[2] . بحارالانوار، ج93، ص338 – مستدرکالوسائل، ج7، ص430
[3] . وسائلالشیعه، ج8، ص21
[4] . الکافی، ج4، ص159- وسائلالشیعه، ج10، ص354
[5] . خدا بین تو و خودش کسی که مانع تو از او شود، قرار نمیدهد. بحارالأنوار، ج74، ص204
[6] . غررالحکم و دررالکلم، ص754
[7] . غررالحکم و دررالکلم، ص47
[8] . بحارالأنوار، ج87، ص135
[9] . الصحیفه السجادیه، دعا12
[10] . خدا همه گناهان را مىآمرزد. سورۀ مبارکۀ زمر، آیۀ 53
[11] .بحارالانوار، ج42، ص277
[12] .بحارالانوار، ج42، ص282
سلام علیکم . ممنون که نام ویاد ایت الله اقا مجتبی تهرانی رازنده نگه می دارید تاامثال بنده که درحیات ایشان بهره ای از جلسات نورانیشان ودرک وجود شریفشان نداشتیم با همت شما مستفید گردیم . درخواست دارم درایتا هم کانال اقا راایجادکنید تا با دسترسی اسان بهره بیشتری ببریم . التماس دعا از شماعزیزان دارم
بسیار عالی، اجرتون با حضرت علی ع. لطفا ادامه مراسم یعنی قرآن به سر گرفتن حاجاقا هم بگذارید. ممنون از زحماتتون