دو روایت است که صاحب وسائل در باب 52 از ابواب جهاد نفس نقل میکند که ظاهراً در مورد همین حالتی است که انسان در رابطۀ با قدرت دنیاییاش پیدا میکند و میخواهد جلوگیر باشد. روایت اوّل، همان روایت معروفی است که پیغمبر اکرم(ص) عبور میفرمودند و دیدند گروهی دارند با سنگ زورآزمایی میکنند؛ آنها وزنهبرداری میکردند. «مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْمٍ یتَشَایلُونَ حَجَراً فَقَالَ مَا هَذَا»؛ حضرت پرسیدند: چه خبر است؟ «فَقَالُوا نَخْتَبِرُ أَشَدَّنَا وَ أَقْوَانَا»؛ جواب دادند: میخواهیم ببینیم کدام یک قویتر هستیم. «فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَشَدِّکُمْ وَ أَقْوَاکُمْ»؛ حضرت فرمود: میخواهید به شما بگویم کدام یک از شما پهلوانتر و زورمندتر هستید؟ «قَالُوا بَلَی یا رَسُولَ اللَّهِ»؛ عرض کردند: بفرمایید یا رسول الله! «قَالَ أَشَدُّکُمْ وَ أَقْوَاکُمُ الَّذِی إِذَا رَضِی لَمْ یدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ»؛ حضرت فرمود: زورمندترین شما کسی است که آنگاه که حالت خشنودی پیدا کرد و از نظر دنیایی «سرِکیف» بود، این حالت موجب نشود که در گناه یا عمل باطلی وارد شود. «وَ إِذَا سَخِطَ لَمْ یخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ»؛ غرض من این جمله در ذیل روایت است: «وَ إِذَا مَلَکَ لَمْ یتَعَاطَ مَا لَیسَ لَهُ بِحَق»؛ آنگاه که سلطه و قدرت پیدا کرد، این قدرت موجب نشود که وارد شود و عملی را که حق نیست انجام بدهد. خیلی قدرت می خواهد که انسان بتواند این چنین باشد.