روایت را زراره نقل میکند از اصحاب امام باقر (علیه السلام)، است از حضرت، که حضرت این جملات را فرمودند: حالا من ترجمه میکنم روایت را، در باب مؤمن، ما در روایات دو جور به اصطلاح، نسبت سنجیاش میکنند با کوه. در بعضی از روایات هست به این که خدمتتان عرض شود که، مؤمن، مثل کوه است. البتّه غیر از این روایت است، آن روایت دیگری است.
«کَالجَبَلِ الرّاسِخ لا یُحَرِّکُهُ العَواصِفُ»1 مثل کوه میماند. این گردبادها، بادها و طوفانها میآیند، این را تکانش نمیدهد. اینجا نسبت سنجی با کوه کرده و تشبیهش کرده، که مسائلی که پیش میآید، به قول ما کشاکش روزگار، این، مثل کوه میماند.«کَالجَبَلِ الرّاسِخ» مثل یک کوه پابرجا، توجّه کنید که با باد و این حرفها…، گفتش که بیدی نیست که با این بادها بلرزد. یک تشبیهی هم آن جا داریم، اما این روایت نه.
این روایت دارد به این که، سختتر از کوه است. توجّه میکنید؟! «اَلْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ»؛ تعبیر این است: سختتر از کوه است. حالا این در این ارتباط نیست، در یک ارتباط دیگر است.
«یَسْتَقِلُّ مِنْهُ»؛ از کوه میشود کم بِکُنَد آدم. خیلی سفت باشد، دینامیت را میگذارد تویش، میکَنَد. صاف بهتان بگویم، سطحش را بیاورم پایین. با چکش اگر نشد، با کلنگ اگر نشد، بلاخره دینامیت را میگذارد بعد هم منفجر میکند. «یَسْتَقِلُّ مِنْهُ»؛ از کوه میشود کم کرد؛ ولی مؤمن سختتر از کوه است. «وَ الْمُؤْمِنُ لَا یَسْتَقِلُّ مِنْ دِینِهِ شَیْءٌ»؛ آن مؤمنی که ایمان راسخ دارد، هیچ چیز نمیتواند از ایمان او بکاهد. هیچی نمیتواند بکاهد. توجّه کنید.
حالا من چون، دو تا، بُعد دارد: یک بُعد، معنوی دارد. یک بُعد مادّی دارد. من میروم توی بُعد مادّیاش، چون سر و کار شما با مادّیات است. و او این است به این که این را بدانید! ما تا توی این دنیا هستیم سرو کارمان با مسائل مادّی است. این را بهتان بگویم، یک نواخت نیست زندگی، نشیب و فراز دارد. این را بدانید، دو تا چیز است، در مقابل هم، هم هست. و هر دو تایش، اثر گذار است روی دین آدم.
یک، مسئله غناست، توجّه میکنید؟! و مسئله فقر است. هر دو تا اثر گذار میگذارد روی دین؛ آنهایی که ایمانشان راسخ نیست. صاف بهتان بگویم.
«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى2»؛ از این طرف، یک خرده که، وضعش خوب بشود، یابوی نفس، برش میدارد، سرکش میشود. صاف بگویم. از آن طرف هم باز، کمبود هم هست. هر دو تا هست. هم بالابود، از نظرمادّیّت هم کمبود. میفهمی چه میخواهم بگویم؟! آنی که ایماناش سست است، روی او اثر میگذارد. فهمیدی؟! «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً3»؛ از این طرف، هر دوتایش را داریم. در این روایت میفرماید به این که: سخت تر از کوه است. شد؟! این مسائل مادّی نمیتواند چه کار کند؟ از دین او بکاهد، چه آن جایی که دستش پُر شود، چه آن جایی که دستش خالی شود. من گفتم، فقط میآورماش توی این بُعد مادّیّش روایت را میآورم. مؤمن یک همچنین آدمی است. توجّه کنید چه عرض کردم. اگر بالا بود پیدا کرد، همان است، از نظر دینیاش، مراعات میکند مسائل دینی را. کمبود هم که پیدا کرد، باز همانطور است. میفهمی چه میخواهم بگویم؟ از دیناش نمیکاهد، نه فقر و نه غنا
1- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (خوئى)، ج15، ص 65
2- سورۀ مبارکۀ علق، آیات 6 و 7
3-وسائلالشیعه، ج15، ص366 – بحار جلد 70، صفحه 246