...إِنَّ حَدِيثَنٰا یُحْیِی الْقُلُوبَ...

56 

... روش اصلاح و نیک کردن دنیا ...

مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ‌ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ

هر کسی که رابطه میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند هم رابطه او با مردم را اصلاح می کند؛ و هر کس که امور آخرت خود را اصلاح و نیکو کند، خداوند هم تمام دنیای او را اصلاح و نیکو می کند

امام علی (ع)

اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ

در گذشته من فکر می‌کنم نظیر این روایت را من خواندم، ولی حالا جهتی دارد؛ عرض می‌کنم. بسیاری از این روایاتی را که ما داریم از ائمه عَلَیهم السّلام؛ این نسبت به متوسّطین از مؤمنین است. من این را اوّل عرض کنم. برای افرادی مثل ماها که ان شاءالله، اگر مؤمن باشیم؛ ما از متوسّطین مؤمنین محسوب می‌شویم. یک وقتی من گفتم، یک وقت اشتباه نکنید، ما از اولیاءالله نیستیم. این سنخ روایات هم مربوط به ماهاست. لذا، آن که مورد ابتلا ما بوده، همان را می‌فرمودند. برای این که ماها را اصلاح بکنند. توجه می‌کنید چه عرض کردم؟! خب، یک وقتی هم، من عرض کردم که زیاد آدم می‌نشیند، فکر می‌کند نسبت به یک سنخ پیچیدگی‌هایش. بله؛ من، قبلاً هم این مسائل را عرض کردم، ولی حالا این را، بطور کلّی می‌خواهم عرض کنم که پیش می‌آید برایش،در امور دنیای‌اش،در روابط اجتماعی‌اش، در امور مادیّ‌اش به اصطلاح ما، با این که مثلاً فرض کنید، مؤمن هم هست؛ بر حسب ظاهر مدّعی هم هست. گاهی هم می‌آیند پیش من،نه گاهی بلکه زیاد. و خدمتتان عرض شود که شاید غالب روزها هم دارم. بعید می‌دانم من که روزی باشد که من مبتلا نباشم، به این سنخ مسائل، بعید می‌دانم. باید بگویم هر روز دارم.که مثلاً فرض کن: هر کار می‌کنم، یک وقتی من گفتم، گره به کارم است. نمی‌دانم چی؟!، باز نمی‌شود. در روابط اجتماعی، حالا بهتان می‌گویم، چون این حرف من خیلی گسترده است. خیال نکنید، مسئله پول نیست، یک چیزهایی هست که، گره‌هایی هست که پول هان ….. تمام دنیا را هم بدهی، می‌فهمی؟ آن گره باز نمی‌شود، خوب دقت کن. گره کوری که با دندان هم باز نمی‌شود را دارم می‌گویم، گوش کنید همه و همه، هم یک مسئله کلّی، به ذهنم آمد این را من بگویم، گرچه یک مقداری چیز است. من سه تا مطلب را می خواهم بگویم یعنی سه رابطه را، انسان این جوری است که حالا ما می‌بینیم که در این دنیا، در این روایات که حالا من بعد معنی می‌کنم، از امیرالمؤمنین و روایات متعدّدی هم داریم. زیادی هم داریم. من فقط انتخاب کردم نهج البلاغه را. والاّ این مضمون روایت ها را نه یکی، نه دو تا، نه سه تا من دیدم، شد. من فقط از نهج البلاغه انتخاب کردم، والّا زیاد داریم از ائمه دیگر هم داریم، این تعبیر را.

یک رابطه، انسان دارد بین خودش و خدا. درست است یا نه؟ ما می‌گوییم مؤمنیم دیگه و در حد متوسّط هستیم، یک رابطه بین خودم و خدا، یک رابطه هم دارم من با شماها، یعنی مخلوق با مخلوق. اوّلی، مخلوق با خالق؛ دوّمی؛ مخلوق با مخلوق؛ درست است یا نه؟ این را بهتان بگویم؛ این‌ها، این جور نیست به اینکه جدا از یکدیگر باشد. یک رابطه سوّم هست. خوب حرف من را گوش کنید. یک رابطه چی؟ سوّم؛ حالا باشد یک خورده‌ای بفهمید شماها، چرا من چیز بکنم من. گاهی فکر می‌کنم به اینکه خب این‌ها که ما مثلا می‌دانیم؛ می‌گوییم، شاید نفهمند. خوب نفهمند. آن که می فهمد، بفهمد. رابطه سوّم داریم، بین این دو رابطه. فهمیدی؟ رابطه دارم من با خدا، رابطه دارم با شما. درست است یا نه؟ این دو تا رابطه، با هم رابطه دارند. این روایات او را دارد می‌گوید. توجّه کنید! این روایات، این جملات علی صلوات الله علیه در نهج البلاغه و آن روایاتی که مثل این نقل شده؛ و آن این که اگر رابطه خودت را با خدا، می‌فهمی؟ یک رابطه دوستی قرار دادی، می فهمی؟! دوستی، گوش می‌کنی؟ رابطت دوستی بود، درسته!؟. این موجب می‌شود که خداوند، رابطه تو را با دیگران هم، بر طبق رابطه تو با خدا تنظیم بکند. فهمیدی؟ حرف‌های مرا گوش کن! رابطه تو اگر با خداوند، رابطه دوستی بود، خدا رابطه تو را با دیگران اصلاح می‌کند.

این«أَصْلَحَ» اوّل به معنی دوستی است. «و أَصْلَحَ» دوّم، یک معنای دیگر است در این روایت. چکار کنیم گرفتار می‌شویم آقا، گفتم هر روز دارم من. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ»؛ این رابطه اوّل، بین خالق و مخلوق. اگر یک کسی رابطه‌اش را با خدا، یک رابطه چی!؟ آشتی، اینجا به معنای حالا من چی بگوییم، رابطه آشتی برقرار بکند، فهمیدی!؟ نه قهر، نه دشمنی، می‌فهمی!؟ «أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»؛ فهمیدی؟ او می‌آید، این رابطه مخلوق با مخلوقش را هم چه کار می‌کند این جا؟ آن هم همین جور، طبق رابطه‌ای که تو با او برقرار کردی؛ این را می‌آید او درست می کند برای تو. چرا؟ چون مقلب القلوب است، او. فهمیدی؟ او؛ من دیدم که می‌آیند، گره های کور می‌گویند. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ بچه‌ام این جور، زنم آن جور؛ چکار کنم، من نمی توانم خُردش بکنم. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ این ها را شروع می‌کنند به گفتن. یک سنخ این جوری هستند. درست است یا نه؟! حرف گوش نمی‌کند؛ آن جا چه می شود. خیلی حرف داریم. گفتم خرده‌هایش را من نمی‌گویم. درست نیست. من کلّی دارم بحث می‌‌کنم. تو بگویم ببینم، رابطه‌ات با خدا، رابطه دوستی است یا دشمنی؟ کدام است؟ قهری؟! یا آشتی با خدا؟ هان!؟ این همه دارد به تو محبّت می‌کند. این همه دارد به تو نعمت می‌دهد. خجالت نمی کشی تو! بعد می‌آیی از خدا گله می‌کنی پیش من؟ که هر چه بهش می‌گویم؛ گوش نمی‌کند. والله قسم، آمده به من این را می‌گوید. دیروز، من که ناراحت هستم مال دیروز من است.  بگوببینم. تو رابطه‌ات دوستی بود با خدا؟ آره؟ تو می‌گویی؛ هر چه می‌گویم، بیا درستش کن. اینجا را درست نمی‌کند. این رابطه را. خوب نبودی که؛ تو آمدی پنجه می‌اندازی در صورتش، بعد می‌گویی بیا اینجا را درست کن. خب، قباحت هم خوب چیزی است. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ»؛ درسته!؟ یک رابطه تنگاتنگ است بین دو رابطه.

دوّم:«وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ»، فهمیدی!؟؛ اگر این« أَصْلَحَ»؛ به معنای نیکویی است، نه آن قهر و آشتی بود. این نه، «أَصْلَحَ» دوم غیر«أَصْلَحَ» اوّل است. گفتم دیگر، چاره‌ای ندارم من، باید بروم در این بحث‌ها. و او این است که: اگر امر آخرتت را نیکو کردی، فهمیدی چه می‌خواهم بگویم؟؛ دنبال او بودی؟«أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْیَاهُ»؛  خدا کار دنیایت را، دنیا اصلاً امرش را هم انداخته، علی صلوات الله علیه. حالا نمی‌خواهم بگویم چه زیبایی در کلام است. اوّلی امر دارد. دوّمی اصلا امر نیاورده است.«أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْیَاهُ»؛

 تمام دنیات را نیکو می‌کند. باز هم می‌نشینی، گله می‌کنی.

سند حدیث: قسمتی از حکمت 89 نهج‌البلاغه – وسایل الشیعه جلد 15، صفحه 299 – بحار الأنوار،جلد‌68، صفحه 367
مستندات:
فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x