...إِنَّ حَدِيثَنٰا یُحْیِی الْقُلُوبَ...

115 

... در پناه خداوند قرار گرفتن مانع از ایجاد گرفتاری می شود ...

اعْتَصِمْ فِي أَحْوَالِكَ كُلِّهَا بِاللَّهِ سُبْحانَهُ فَإِنَّكَ‌ تَعْتَصِمُ‌ مِنْهُ‌ سُبْحَانَهُ بِمَانِعٍ عَزِيزٍ

در تمامی حالات زندگی خودت، به خداوند متعال پناه ببر و خود را در محافظت او قرار بده؛ چون تو به کسی پناه می بری که مانع گرفتاری‌ها و دشواری‌ها است و دارای قدرت بی انتهایی می‌باشد که هر کاری بخواهد، انجام می دهد

امام علی (ع)

اَعُوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ

روایت از امیرالمومنین صلوات الله علیه، هست. حضرت می‌فرماید: در تمام حالاتت، در هر حال، تو پناه گاهت خدا باشد و بس، در تمام حالات. آدم معلوم است، در دنیا، یکنواخت نیست زندگی، این را بدانید، نشیب و فراز دارد. توجّه کنید! یعنی، دنیا این‌جوری است، تلخی و شیرینی‌اش با هم آمیخته است؛ همه‌اش شیرین نیست و همه‌اش هم تلخ نیست، بله. خب لذا حالت مختلفه آدم دارد. می‌فرماید در تمام حالاتت، تو تکیه گاهت، خدا باشد و بس، او یادت نرود. گاهی از من سوال می‌کنند که: یک نصیحتی به من بکن. این جزء به قول ما چیزهای، همیشگی ام است. می‌گویم خدا یادت نرود، همین. خدا یادت نرود، هیچ چیز دیگر نمی‌خواهد، بالاترین نصیحت، این را بهت بگویم. نافع‌ترین چیز هم، همین است، خدا یادت نرود، همین. همین که یادت رفت، بدان که کار خراب می‌شود، فهمیدی؟ آنجا است، آن کسی که معتقد به خداست،ها! ما آن را می‌گوییم؛ والّا کسی که معتقد نیست، به او کاری نداریم که.

«اعْتَصِمْ فِی أَحْوَالِکَ کُلِّهَا» تمام حالاتت«بِاللَّهِ سبحانهُ» فهمیدی؟ پناه‌گاه تو باشد و بس. فقط و فقط. چرا؟ علی علیه السّلام، چرایش را هم می‌گوید. به قول ما علّت این، جملۀ بعد است: «فَإِنَّکَ‌ تَعْتَصِمُ‌ مِنْهُ‌ سُبْحَانَهُ بِمَانِعٍ عَزِیزٍ» ؛جهتش این است که تو پناه بردی به یک دژ محکم نیرومندی که نیرومندتر از او، در جهان نیست. فهمیدی؟ دیگر بالاتر از او، ما نداریم. همین که تکیه گاهت خدا شد، فهمیدی چه می خواهم بگویم؟ دیگر همه، ماها گاهی نعوذبالله،یک سخن‌ها می‌گوییم که آلوده به شرک است، خودمان هم نمی‌فهمیم. تعبیراتی هم می‌کنیم ما، می‌گوییم پشتش به کوه قاف است، تو خیال کردی! ثروتش را می‌گوید،ها! فهمیدی؟! به خدا، همین به یک روزی می افتد، نه از نظر پولی،ها! نه. گرفتاری می‌افتد، توجّه کردید چه عرض کردم؟ همه‌اش که هیچی، تمام دنیا را حاضر است بدهد؛ ولی حل نمی‌شود، حل نمی‌شه. توجّه کنید چه می‌خواهم بگویم.

من یک قضیه یادم افتاد، همین الان؛ یکی از دوستان من، برای من نقل کرد، الان هستش، بچه خوبی است…مسن است دیگر از خانه هم بیرون نمی رود. از دوستان سابق من هست. به من گفت که یک نفر بود، این مال خیلی سال پیش است، مثلاً فرض کنید، مال حدود چهل، پنجاه سال پیش است. آن موقع ها خیلی… گفت، یک کسی از اینهایی که به اصطلاح، پولش با پارو هوا می رفت، آن موقع ها. چنان باد گرفته بودش، الان یادم افتاد ها، مثل اینکه خدا به یادم انداخت که بگویم من، این را. هیچ فکرش هم نکرده بودم. آن  گفت، به من گفت، یعنی به این آقا، دوستم الان هم زنده است. گفت: اگر من بخواهم سلول‌های بدنم را عوض بکنم، در مقابل هر کدام، یک تومانی دارم. تومان آن موقع می‌فهمی یعنی چی؟ فهمیدی چی می‌خواهم بگویم؟ سلول‌ها را، هر سلول، شما می‌دانید ما چند میلیارد سلول داریم. گفت به من که خدا شاهد است، دو ماه یا سه ماه طول نکشید، گفتند: مُرد. ای بابا ! سلول‌ها را چرا عوضش نکردی؟ دو ماه یا سه ماه. این آقا  می‌خواست، سلول‌ها را عوض کند، در مقابلش، تومان بدهد. چی می گویی؟«اعْتَصِمْ فِی أَحْوَالِکَ کُلِّهَا» فهمیدی؟ «بِاللَّهِ سبحانهُ» فهمیدی؟ پناه گاهت پولت نباشد، ریاستت نباشد چه و چه و چه نباشد. فهمیدی؟! حالا من نمی‌خواهم، توی قالب معرفتی بریزیم، این می شود. انسان باید انقطاع الی الله تعالی، داشته باشد. می فهمی یعنی چی؟ بِبُرّد از همۀ ماسوی و به او بپیوندد. فهمیدی؟ آن وقت آن جا دیگر مشکلی از نظر روحی ندارد.

سند حدیث: غرر الحكم و درر الكلم، ص 140
مستندات:
فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x