روایت را حسین ابن یزید است نقل میکند از امام هشتم صلوات الله علیه، می گوید: روایت نسبتا مفصّلی است، بخشیاش را من خواندم که رفته خدمت امام هشتم، و آن جا یک مقدار به قول ما، گله مندی کرده از دست تنگی مادّیاش به اصطلاح ما، من دیگر، چون نخواستم خیلی بخوانم، جملاتی که اساسی بود، خواندم.
حضرت رو میکنند بهش، میفرمایند به این که: گمانت را به خدا نیک بکن. فهمیدی؟! احساس کرده بود که مثل این که نعوذبالله، مثلاً فرض کنید، خدا نخواسته به این که مثلاً این در سعه باشد.«اَحسِنِ الظَّنَّ بِاللهِ تَعَالَی» گمانت را به خدا خوب بکن.
«فَاِنَّ مَن حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللهِ تعالی» هر کسی که گمانش به خدا نیک باشد، به خدا خوش گمان باشد به قول ما، آن جا «کانَ الله ُعِندَ ظَنِّهِ» خدا با همان ظن و گمانش به او عمل می کند. اگر به خدا خوشبین بودیها، با همان خوش بینیاش با تو رفتار میکند. فهمیدی؟! من یک مثال بزنم، فرض کن آدم یک مقدار گرفتاری پیدا میکند، پیش خودش، نسبت به یک شخصی فکر میکند، او گرهاش را باز میکند. خوش بین است بهش، می رود پیشاش؛ توجّه کنید مثال می زنم، خوش بینی است. حالا این معلوم نیست به این که او آن جا گره را باز کند یا نکند،ها. بنده را مثال زدم. تو به خدا خوش بین باش، گرفتاری و چیزی هم داری بهش بگو؛ امّا با خوش بینی بگو. خدا با همان خوش بینیت با تو رفتار میکند. خوب دقّت کنید.
بعد؛ جمله بعدی: «وَ مَنْ رَضِیَ بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ» اگر کسی این، خشنود باشد از خداوند؛ به این که فرض کنید از نظر روزیاش آن جور که او میخواسته، بهش نداده، فهمیدی؟! اما این را بدان در مقابلش هم هست. «قَبِلَ مِنهُ الیَسیرَ مِنَ العَملَ» فهمیدی؟! از آن طرف هم از تو اعمال کمات را که برای او انجام میدهی، قبول میکند. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟! همان واجباتت را انجام بده، مستحبّات را هم چی؟! نمیخواهد انجام بدهی، همه را قبولش میکند. قبولی عمل، خیلی بالاست،ها این را بهتان بگویم. قبولی خیلی به قول ما، از نظر سطحش بالاست که خدا قبول کند اعمال آدم را. توجّه کنید! جمله بعد: «وَ مَن رَضِیَ بِالیَسیرَ مِنَ الحَلالُ» اگر کسی این، رضایت بدهد، به چی؟ به مال حلال؛ اما مال حلال زیاد نباشد، گوش میکنید چه میگویم؟ کم باشد. این جمله، جمله زیبای است. «خَفَّتْ مَئُونَتُهُ» میفهمی یعنی چی؟ هان! اگر به تو کم داد، ها! از آن طرف هم خرجهایت را هم کم میکند. آی آی! این خیلی نکته است تویش.فهمیدی؟! پول با پارو برود هوا، از آن طرف، یک گره که تمام عالم جمع بشوند، نتوانند باز کنند. حاضری میلیاردها بدهی؛ ولی درست نمیشود. یک مرضی میآید؛ خودت, بچّهات, همین جور دارم میگویم که قشنگ جا بیفتد تو ذهنت ، فهمیدی؟! یا مشکلات دیگر، گوش کنید چه میخواهم بگویم، هیچ تعارف نداریم. «وَ مَن رَضِیَ بِالیَسیرَ» گوش میکنی؟ «مِنَ الحَلالُ» فهمیدی؟! راضی باشی. حلال به دستت رسید، کم، یک مقدار که زندگیت بگذرانی. شد؟! راضی باشی، «خَفَّت مَئُونَتُهُ» خرجاش را کم میکند.، فهمیدی؟ «وَ نَعَّمَ اَهلَه» میفهمی یعنی چی؟ فراخی، گشایش می دهد به آن کسانی را که نان خور او هستند. فهمیدی چه میخواهم بگویم؟ که فشار رو تو نگذارند، خجالت بکشی پیششان