مسائلی راجع به مفطرات مطرح شد. خوردن و آشامیدن عرض شد. یکی دیگر از مفطرات این است که غبار و بخار غلیظ به حلق انسان برسد. تقریباً میشود گفت شاخهای از همان خوردن و آشامیدن است. غبار غلیظ در دهان برود، جرمیت دارد. بعد هم که پایین برود مثل خوردن میماند. بخار غلیظ هم اینطور است. وقتی که در دهان میرود بخار تبدیل به آب میشود و شاخهای از آشامیدن میشود. انسان با همان دو قیدی که در خوردن و آشامیدن بود اگر متوجه باشد که روزه است و در حال اختیار خودش را در معرض غبار غلیظ قرار بدهد به طوری که این ذرات فرو داده بشود، یا بخار غلیظ که پایین برود موجب بطلان روزهاش میشود. ولی اگر توجه نداشت که روزه است و فراموش کرده بود، مثل خوردن و آشامیدن میماند. اگر در معرض قرار بگیرد اشکالی ندارد.
در اینجا این نکته هم هست که اگر نمیدانست روزه است وقتی غبار غلیظ به دهنش رسید متوجه شد که روزه است. باید آب دهانش را جمع کند و آن ذرات را تخلیه کند و همچنین نسبت به بخار غلیظ همینطور است. اگر اختیاری نبود فرض کنید که طوفانی شد، یک مرتبه خاک آمد و داخل دهان رفت. میداند روزه هم هست. اختیارش هم که نبود. اینجا باز بلافاصله باید آنچه را که از این مواد در دهانش هست تخلیه بکند و روزهاش هم باطل نمیشود.