ذکر توسل
به حسب نقل روز بیست و پنجم ماه محرم وفات زین العابدین است. ظاهرا دوازدهم، هجدهم و بیست و پنجم محرم است. البته من یک احتمال میدهم که چون حضرت را با توطئۀ ولید و هشام مسموم کردند ممکن است که هجدهم یا دوازدهم مسموم کردند و بیماری حضرت تا بیست و پنجم طول کشید.
داریم که در بیماری بودند و عیادت شان آمدند. زین العابدین از آن اولیایی است که مصیبت های فراوانی دیده است. شهادت غایت آمال اولیای خداوند است. اما زین العابدین فشارهایی دید. چند مورد نسبت به واقعۀ کربلاست که واقعا عجیب است. یک موردش آنجایی بود که آمدند اهل بیت حسین را از کربلا ببرند.
حضرت زینب یک نگاه به چهرۀ زین العابدین میکند و جملهای میگوید. از این جمله میفهمیم که خیلی حال زین العابدین منقلب بوده است. باید هم به زین العابدین حق بدهیم. خواهرها و عمه هایش را یک مشت اجنبی سوار بر این مرکبها کردند. از این طرف صحنه روی زمین را نگاه میکند. برادرهایش روی زمین هستند.
عمویش روی زمین است. همۀ اجساد مطهره روی زمین هستند. از آن طرف چشمش به بدن مطهر پدرش میافتد. به زین العابدین گفت «مالی اراک تجود بنفسک». یعنی دارم میبینم که داری جان میکنی. با جان خودت بازی میکنی. دارد روحت ازهاق میشود. برادرزاده چه شده است ؟ تو حجت خداوند روی زمین هستی. تو بقیۀ گذشتگان هستی. تو باید باشی. میدانی چه جواب داد؟ وقتی به او گفت تو حجت خدا روی زمین هستی و باید باشی اشاره کرد و گفت مگر این بدن حجت خدا نیست که روی زمین افتاده است…
اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد