یک بار خود حاج آقا فرمودند: پدرم مرحوم آیت الله آمیرزا عبدالعلی تهرانی(ره) گاهی به مغازۀ یک عالم اهل معنا، به نام سیّد عبدالکریم کفّاش در انتهای بازار آهنگرها می رفتند که به سیّد عبدالکریم پینه دوز معروف بود. این سیّد با اینکه روحانی بود و اهل علم، از طریق پینه دوزی و کفش دوختن در مغازۀ کوچک خویش، امرار معاش می کردند. بین علما مشهور بود که وجود مقدّس مولا صاحب الزّمان(عج) به ایشان توجّه خاصّ دارند وگاهی به حجرۀ او هم سر می زنند. روزی امام عصر(عج) قطعه نباتی را به سیّد عبدالکریم کفاش مرحمت کرده بودند که ایشان هم مقداری از آن قطعه نبات را به پدرم، میرزا عبدالعلی، مرحمت کردند. پدرم به منزل آمدند و مقداری از آن نبات مرحمتیِ امام عصر(عج) را در دهان من نهادند. حاج آقا میفرمود: «این علومی که نصیب شد و عنایاتی که به من رسید، ریشۀ همه اش، از آن نبات مرحمتی امام عصر(عج) است.»
ایشان در جای دیگر می فرمودند: «هنوز حلاوت آن نبات در کام من است و من فکر نمی کنم که خدا بدن مرا به آتش بسوزاند؛ چراکه در آن، تبرّکی از امام زمان(عج) وجود دارد.»