این جلسه، جلسۀ آخر ما است. من خیلی امید دارم. به حضرتزهرا(سلام الله علیها) عرض کردم امشب ما را دست خالی ردّ نکن. میدانم که همگی هم حاجت دارید. گفتم خودم و همۀ جمع را دست خالی برنگردان.
میگویند امامعلی(سلام الله علیه) جنازۀ حضرتزهرا(سلام الله علیها) را روی زمین گذاشت. علامۀمجلسی(رحمه الله علیه) مینویسد: «فَصَلَّى عَلَیْهَا ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ»[1]؛ به پیکر حضرتزهرا(سلام الله علیها) نماز خواند. امّا نمازش که تمام شد، بعد باز دو رکعت نماز خواند. «وَاسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلٰوهِ[2]»؛ دید نمیتواند حضرتزهرا(سلام الله علیها) را دفن کند، از خدا کمک گرفت؛ از نماز کمک گرفت. «وَ رَفَعَ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ»؛ دو دستش را رو به آسمان بلند کرد. «فَنَادَى هَذِهِ بِنْتُ نَبِیِّکَ فَاطِمَهُ(سلام الله علیها)»؛ با صدای بلند گفت: این فاطمه(سلام الله علیها) است! «أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»؛ اینجا بود که توان پیدا کرد. بدن حضرتزهرا(سلام الله علیها) را وارد قبر کرد. یکوقت دیدند که میگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ»؛ اینجا به پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) سلام میدهد. «عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَهِ فِی جِوَارِکَ»؛ از طرف خودم و از طرف حضرتزهرا(سلام الله علیها) به شما سلام میکنم. اینطور نقل میکنند که یکوقت امامعلی(سلام الله علیه) دید دو تا دست آمد حضرتزهرا(سلام الله علیها) را بگیرد. رو کرد و گفت: «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَهِ»؛ یا رسولالله(صل الله علیه و آله و سلم)! امانتی را که به من دادی برگرداندم. میگویند جا داشت پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) بگوید آیا امانتی من دست و صورتش اینطور بود؟ آیا امانتی من پهلو شکسته بود؟
[1]. بحارالأنوار، ج 43، ص 215
[2]. سورۀ مبارکۀ بقره، آیۀ 45