دعوت همه انسان ها به مهمانی خداوند

اللّهم صلّ علی محمدٍ و آل محمد. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ».[1]

 آخر جلسه به مناسب ماه مبارک شعبان روایتی بیان کردم و توصیه­ای کردم. یک جمله گفتم که البته آن جمله تقریباً مسیر بحثِ من را به اینجا کشاند و الّا من قصد داشتم موضوع جدیدی را در ماه مبارک رمضان وارد بشوم. آن جمله این بود که راجع‌به اعمالِ ماه شعبان عرض کردم به استغفار خیلی توصیه شده بود. در آن روایت هم داشت که این استغفارها را بکنید برای اینکه وقتی ماه مبارک رمضان وارد می­شوید، خودتان را خالص کرده باشید. این روایت از امام‌هشتم‌علیه‌السلام بود. این تعبیر بود که برای خدا و این ضیافت الهی خالص کرده باشید. یک جمله گفتم و حالا می­خواهم آن را کمی توضیح بدهم. عرض کردم: این ضیافت و مهمانیِ الهی که حتی در آن خطبه هم دارد: «دُعِیتُمْ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ»،[*] تکوینی است و تشریعی نیست. تعبیری است که از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم است؛ «دُعِیتُمْ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ». این دعوت، تشریعی نیست. دعوت تکوینی است. حالا توضیح می‌دهم. بخواهید یا نخواهید، شما مهمان هستید. یک مثال بزنم: مهمانی­ها و ضیافت­هایی که ما بر پا می­کنیم، اینطور است که شخصی را به منزلِ خودمان یا محلی که مربوط‌به ماست دعوت می‌کنیم که از او پذیرایی کنیم. او در پذیرشِ آمدن یا نیامدن مختار است. اگر خواست می­پذیرد و اگر نخواست نمی­پذیرد. این دعوت به ضیافت الهی از این­ سنخ دعوت نیست که خدا مهمانی به پا کرده و ما را دعوت کرده و گفته بیایید. بعد اگر خواستیم می­رویم و اگر نخواستیم نمی­رویم. اینطور نیست. این دعوتِ الهی تکوینی است و اصلاً تشریعی نیست. سبکِ دعوتی که خودمان دعوت می‌کنیم، تشریعی است. اگر خواستید می­پذیرید و اگر نخواستید نمیپذیری. تشریعی یعنی چه؟ مثلِ احکام. مثلاً  خدا گفته نماز بخوان. خواستی می­خوانی و نخواستی نمی­خوانی. این را تشریعی می‌گویند. امّا در باب مسئله ماهِ مبارک رمضان دعوت به ضیافت، تشریعی نیست. دل‌بخواهی نیست که اگه خواستی وارد بشوی و اگر نخواستی وارد نشوی. این­طور نیست، بلکه همه وارد می­شوند. از مؤمن، کافر و ملحد همه وارد می‌شوند. حالا سرّش را به شما می‌گویم گرچه کمی بحث جنبۀ کلامی پیدا می­کند. ماه مبارک رمضان یک ظرف زمان است و مسیرِ خودش را طی می­کند. اگر تو زنده باشی، بالاخره در این زمان و ظرف وارد می­شوی. مگر اینکه خودت را از ظرف زمان خارج کنید و از ظرف زمان بیرون بروی. اینجا بحث فلسفی می‌کنم. محال است. اگر زنده باشی، خواه ناخواه وارد ماه مبارک رمضان می­شوی. اهل معرفت می­گویند: «دارُ ضیافه الله» است. لذا گفتم این دعوت تکوینی است و تشریعی نیست. همه در ماه مبارک رمضان وارد می­شوند. تعبیری است که اهل معرفت می­کنند؛ «دارُ ضیافه الله» ماه مبارک رمضان را تشبیه به خانه می­کنند. خانه ظرفِ مکان است و ماه رمضان ظرف زمان است. وارد این خانه می­شود. «دُعِیتُمْ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ»؛ ماه رمضان است. همه هم وارد می­شویم. بخواهید یا نخواهید در این مهمانی وارد می‌شوید.

اینجا یک بحث است که در کنارِ این دعوت تکوینی یک تشریع هم داریم. دعوت تکوینی است، در کنارِ آن وقتی وارد شدی، یک تشریع دارد. نمی­توانی واردش نشوی چون نمی­توانی مافوق زمان بروی. واردِ ماه مبارک که شدی یک تشریع است و آن روزه است. این تشریع است که خواستی می­گیری و نخواستی نمی­گیری. در صوم، تشریع است. ولی در ورود به ضیافت تشریع نیست و تکوین است. این حرف­ها خیلی مسایل را حل می­کند. کسانی که از نظر صوم معذورین هستند، خیال نکنند دست‌شان خالی است. آن‌ها هم در همین مهمانی هستند. امّا این تشریع نسبت‌به آنها نیست. گاهی اشکالات طلبگی می­کنند.مثلاً ما که دیگر نمی­توانیم روزه بگیریم. تو هم در این مهمانی هستی. کافر، مشرک و ملحد در این مهمانی هستند چه رسد به تو که مؤمنی. برای افراد این چنینی یک تشریع هم دارد.

امّا اهل معرفت می­گویند این تشریع ظاهری دارد و باطنی دارد. ظاهرش صوم است. باطنِ این تشریع، تشریف است. خداوند اجازه می­دهد که به حضورش تشرّف پیدا کنی و او را دیدار کنی که به یک معنا سرِّ صوم است. مسئلۀ دیدار محبوب و وصولِ در این ظرف به اوست. آنچه که هست این است که همه در این دارالضیافه وارد می­شوند. این ضیافت برای همه است. این مائده­های آسمانی است. جایی که اختیار نقش دارد این است که مختاری از نظر اینکه سرِ این سفره غذا بخوری یا نخوری. مثلِ اینکه به زور تو را بگیرند و داخل خانه بیاورند و سرِ سفره بنشانند. این همه غذا هست. هر چه خواستی بخور. اینجا اختیار با توست. بهره‌گیری از ضیافت اختیاری است و الّا خود ضیافت تکوینی است.

 حالا چند تا روایت مطرح می‌کنم. ا روایاتِ زیادی در باب ماه مبارک رمضان داریم. یک روایت از پیغمبراکرم است. «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَهَ»[*]؛ اگر بنده بداند چه در ماه رمضان است و چه در این سفره هست، دوست می‌دارد که رمضان، سال باشد. یعنی تمام سال ماه رمضان باشد. اگر بداند این سفرۀ گسترده­ای که پر از این همه مائده­های آسمانی است و می­تواند از آن بهره­گیری کند. روایت دیگر از پیغمبر اکرم است. «لَمَّا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ قَالَ النَّبِیُّ ص سُبْحَانَ اللَّهِ مَا ذَا تَسْتَقْبِلُونَ وَ مَا ذَا یَسْتَقْبِلُکُمْ قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»[*]؛ حضرت وقتی که ماه رمضان می­آمد، می‌فرمود: سبحان الله! چه چیزی به ما روی آورد و ما به چه چیزی روی آوردیم. ایشان با دیدِ ملکوتی‌اش می­دید که چه بساطی پهن شده است. چه چیزهایی در این ماه مبارک رمضان است. سه بار این مطلب را تکرار می­کرد. روایت دیگر از پیغمبر اکرم است. «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَهٍ مِنْه‌»[*]؛ شبِ اول ماه رمضان درب­های عِلوی مافوقِ مادی باز می­شود. هر کس در هر حد از معرفتش است، متناسب با آن برایش غذا می­آید. این درب­ها تا آخرین شبِ ماه مبارک رمضان بسته نمی­شود. برداشتت اختیاری است. ورود به ضیافت و بودنت بر سرِ این سفرۀ الهی، تکوینی است نه تشریعی.

روایت دیگری یک مقدار بازتر است نسبت‌به آنچه که مورد احتیاجِ افراد از نظر برداشت از این سفره گستردۀ الهی در ماه مبارک رمضان است. امام صادق صلوات الله علیه از آبای گرام‌شان از پیامبر اکرم صلوات الله علیه نقل کرده­اند: «شَهْرُ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ شَهْرٌ یُضَاعِفُ اللَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو فِیهِ السَّیِّئَاتِ وَ هُوَ شَهْرُ الْبَرَکَهِ وَ هُوَ شَهْرُ الْإِنَابَهِ وَ هُوَ شَهْرُ التَّوْبَهِ وَ هُوَ شَهْرُ الْمَغْفِرَهِ وَ هُوَ شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّه»[*]؛ به قول ما امام صادق صلوات الله علیه ‌خردش کرده است. هر چه بخواهی. فهرست وار موارد را سر این سفره می‌فرماید. حالا بالاتر می­روم. اینجا دانه به دانه بود. مثلِ اینکه بگوییم امام صادق علیه السلام غذاها را دانه دانه گفت. بالاتر.

روایت از پیامبر اکرم صلوات الله علیه است. «وَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند تبارک و تعالی در هر شب از ماه مبارک رمضان سه بار می­گوید. خود خدا می‌گوید در روایت ندارد که منادی او ندا می­کند. خود این صاحبِ خانه می­گوید. یک وقت کسانی که پذیرایی می­کنند می­گویند: بفرمایید! چه می‌خواهید؟ برای اینکه از  مهمان خوب پذیرایی شود. یک وقت صاحب ­خانه خودش می­آید. من دیگر راهی جز این ندارم که معقول را به محسوس تشبیه بکنم. «وَ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ هر شب از ماه مبارک رمضان سه بار خودش می­آید و این حرف را به من و تو می‌زند: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ یک چیز بخواهید تا من به شما بدهم. پای سفره من نشستید، چیزی بخواهید. «هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ کسی هست که توبه بکند و من هم توبه­اش را قبول می­کنم. «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِر َ لَهُ»[*]؛ یک نفر هست از منِ خدا پوزش بطلبد من هم بگویم چشم، از تو گذشت کردم.

ماه مبارک رمضان، ماهِ خودسازی است قبل از آن باید گفت به حسبِ روایاتی که داریم، ماهِ خودسازی است امّا در عین حال ماهِ این است که آدم خودش را تر و تمییز بکند. لذا این ضیافتِ پهن­آور طبق کتاب و سنت برای این است که آنچه را که زیربنای تمام مقامات معنویه است برای انسان نسبت‌به سیرِ الی الله تعالی تا به فنا برسد، تحصیل کند. که ن عرض کردم با همان بحثِ سابقِ من مناسبت داشت. یعنی در این ماه خمیرمایه­ای درست کند برای اینکه نسبت‌به او حصنِ حصینی باشد. دژی محکم برای اینکه از نظرِ بُعدِ معنوی آفت‌زدگی پیدا نکند.

آیه­ای که زیاد شنیدید و البته بعد نکته­ای را هم بیان می‌کنم که جنبه معرفتی هم دارد. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».[2] تشریع هم برای این است که این زیربنا را که برای صعودِ عبد به سوی رب است، تحصیل کند و من گفتم که این زیربنا تقواست. خطبه­ای است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در نزدیک ماه مبارک رمضان خواند. علی بن حسنِ بنِ فضّال از پدرش از امام هشتم صلوات الله علیه نقل می­کند. در وسائل‌الشیعه و کتابهای دیگر هم آمده است. «دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّه‌». آخرش که می­رسد، امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام می­فرماید: «فَقُمْتُ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ»؛ من ایستادم و گفتم یا رسول الله! «مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ»؛ افضلِ اعمال در این ماه چیست؟ «فَقَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ»؛ به امیرالمؤمنین(ع) رو کرد و خیلی محترمانه با کنیه صدایش کرد. نگفت یا علی! بلکه فرمود یا اباالحسن! «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل».[*] در کتاب می­گوید: تقوی. در سنّت می­گوید: ورع. من قبلاً راجع‌به ورع و تقوا بحث کردم که اینها دو ملکه‌­اند و برای صعود محوریت دارند. زیربنای تمام مقامات معنویه است.

امّا نکته­ای که می­خواستم عرض کنم. در گذشته عرض کردم. تقوا محصول ایمانِ مستمر و عمل مکرّر است. از من هم سؤال کردند. حالا با آیه جواب می‌دهم. ملکاتِ انسان -ایمان مستمر سرِ جای خودش- با تکرارِ اعمال حاصل می­شود تا ملکه می­شود. اوّل حال است. آدم کاری که می­کند -کارِ خوب هم که باشد- برای او یک حالتی پیدا می­شود. وقتی تکرارش کرد، رسوخ می­کند. رسوخ که کرد می­گویند ملکه می­شود. فرق بین حال و ملکه این است که در باب ملکات انسان عمل را به آسانی انجام می­دهد و فشار ندارد. کسی که ملکه کاری را دارد، آن کار را به آسانی انجام می‌دهد.

آیا ما قانونی داریم که تکرار عمل را برای ما مضبوط بکند که به صورت ملکه دربیاید یا نه؟ من بحثم راجع‌به تقوا بود. گفتم راهِ علمی و عملی دارد. راه عملی­ را وارد نشدم. راه­های علمی‌اش را می­گفتم. اگر بخواهیم راه عملی وارد بشویم، اولین سؤال این است که چه مقدار؟ یک وقت اتیکیت رقمی روی عمل می‌گذاری و می­گویی ده بار این عمل را انجام دهی، ملکه حاصل می­شود. یک وقت اتیکت روی اعداد اعمال نمی‌گذاری بلکه روی زمان می‌گذاری. مثلاً می­گویی: اگر ده روز این کار را بکنی، ملکه­ات می­شود. این مطلب، یک روش معرفتی است که در بعدِ زمانی ملکات معنوی اتیکیت می­گذارند. روی رقمِ عمل نمی‌گذارند بلکه روی بعد زمان می‌گذارند. اگر انسان بخواهد از نظر عملی تقوا و ورع الهی پیدا کند، چه مقدار باید باشد؟ از آیۀ شریفۀ صوم به دست می­آید، یک ماه است. «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ مدّت روزه چقدر است؟ یک ماه است. معلوم می­شود اگر انسان یک ماه از اعضا و جوارح و بُعدِ جسمانی گرفته تا نفسانی، عقلی، ملکوتی و همین‌طور بالا برو. یک ماه مراقبت داشته باشد، ملکه می­شود و مصونیت می آورد. اگر بخواهد این ملکه را کامل بکند، ده روز به آن اضافه کند. «وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَهً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً».[3] این همان چلّه­های الهی است. دنبال این کار برو. «مَنْ أَخْلَصَ لِلّهِ تعالی اَرْبَعِینَ صَبَاحاً، جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ اِلَی لِسَانِهِ».[*] می­خواستم ارزش این سفره را بگویم. دعوت، تکوینی است و تشریعِ آن تشریفی است. آنچه دستِ من و توست، بهره­گیری است از این سفرۀ گستردۀ الهی در این ماه است.

اما توسّل. به خانۀ علی(ع) می‌رویم؛ اما چه خانه ای! با چه وضعی! لااله الا الله! در روایتی دارد که إبن عباس نقل میکند: سند معتبر از پیغمبر اکرم(ص) که هنگام وفات دیدیم پیغمبر اکرم های های گریه میکنند، اشکها بر محاسن شریفش جاریست چرا پیغمبر گریه میکند؟(قیل یا رسول الله)عرض کردم به پیغمبر سبب گریه شما چیست؟ آن هم اینجور؟ به این شدت! در جواب فرمودند: گریه میکنم برای فرزندانم و آنچه را که این امت نسبت‌به آنها روا میدارند بعد از من، من عرض کردم مکرر، خب این یک مطلب کلی بود پیغمبر فرمود، نسبت‌به همه فرزندانش، ولی اولین فاجعه و اولین صحنه و دردناکترین صحنه را و نزدیکترین از نطر زمانی به وفاتشون را مطرح کرد، که بعضی میگویند این صحنه موقعی بود که هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده بود، روی زمین بود، پیغمبر گفت: گویا دخترم فاطمه(س) را میبینم که به او ظلم شده است و من را صدا میزند، میگوید(یاابتاه)ای پدر!!! احدی از این امت به فریاد فاطمه نمیرسد، هیچ کس کمکش نمیکند، میدانید این کدام صحنه بود؟ اون موقعی بود که فاطمه بین درب و دیوار بود…آتش شعله ور بود…  


[1]. اى کسانى که ایمان آورده‌ اید از خدا آن گونه که حق پرواکردن از اوست پروا کنید. سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، آیۀ 102

[2]. روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید. بقره، ص183

[3]. و با موسى سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد. سورۀ مبارکۀ اعراف، آیۀ 142

فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
از دستۀ بیشتر بخوانید
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x