یکی از رذایل اخلاقی سوءظنّ است؛ حالا چه در ارتباط با انسانی هم نوع خودم باشد یا در ارتباط با خالقم باشد. علمای اخلاق این جهت را گسترش می دهند و می فرمایند: سوءظنّ به مخلوق و سوءظنّ به خالق. یک وقت انسان نسبت به انسانی هم نوع خود گمان بد می برد و یک وقت نسبت به خالق و آفریدگارش گمان بد دارد. سوءظنّ به خالق در رابطۀ با مسئلۀ رجاء مطرح می شود که من در بحث رجاء، حُسن ظنّ بالله را تا حدودی معنا کردم و گفتم که عکس آن سوءظنّ به خدا است. مثلاً می گوید: ای بابا! کی خدا از ما می گذرد؟ دقّت می کنید؟ این، سوءظنّ بالله است و منشأش عدم رجاء است؛ لذا این حالت، یعنی سوءظنّ و بدگمانی مطلقاً نهی شده است.
از امام علی(ع) روایت شده است که حضرت فرمودند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ» ؛ اگر از برادر مسلمان و مؤمن خود فعلی دیدی یا سخنی شنیدی، آن را خوب توجیه کن! امّا نه به صورت مطلق. من بعد این روایت را خواهم خواند تا ببینیم انسان چه مقدار باید حُسن ظنّ داشته باشد و مرز بدی سوءظنّ تا کجا است؛ به عبارت دیگر اصلاً به چه مواردی سوءظنّ گفته می شود.