شب 19 ماه مبارک رمضان به همراه مراسم احیاء

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد کلام ربّش؛ یعنی تلاوت قرآن را بازگو می‌کند و ماهی است که عبد با ربّش سخن می‌گوید که از آن به دعا تعبیر می‌کنیم. دعا هم، مأثور و غیر مأثور دارد و دارای آداب و شرایطی است. بحث ما در گذشته نسبت‌به همین معنا بود. عواملی هستند که روی دعا اثر می‌گذارند. دعا خودش کاربُرد دارد، ولی عواملی هستند که در سه رابطه روی دعا اثر می‌گذارند. یک: تشدید مقتضی بکنند. دو: مقتضی را به فعلیّت برسانند. سه: تسریع در اجابت دعا. نسبت‌به اموری که در سه رابطه روی دعا اثر می‌گذارد، بخشی اعمال هستند که روی دعا نسبت‌به اجابت دعا اثر می‌گذارد. یک دستۀ آنها زمان‌ها هستند که روی اجابت دعا اثر می‌گذارند. یک دستۀ آنها هم حاجات است. نسبت‌به اعمال چون بحث کردم، فعلاً به آنها کاری ندارم. بحث من نسبت‌به زمان بود که زمان روی اجابت دعا اثر می‌گذارد. چه در شبانه روز و چه نسبت‌به روز خاص در ایّام هفته و چه نسبت‌به ماه‌ها که فعلاً وارد این می‌شوم. یکی از زمان‌هایی که روی دعا اثر می‌گذارد، ماه مبارک رمضان است؛ یعنی این ماه و این زمان به تعبیر ما روی اجابت دعا اثر می‌گذارد.

این معنا را در روایت بسیار داریم که مؤثّر است.

ندای الهی

 «یقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِّ لَیلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیهُ سُؤْلَهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»[*]؛ پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه بار این جملات را می‌فرماید: آیا درخواست کننده‌ای هست که من درخواست او را عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند تا من توبۀ او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند و من او را بیامرزم؟ در روایات داریم که از ناحیۀ خداوند تمام درب های سماوی باز است. حتی در روایتی دارد که اصلاً در این ماه خداوند دربانی برای خودش قرار نداده است. درب‌ها همه باز است و دربانی ندارد. «‌أتاکُم رَمَضانُ، ‌شَهرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ‌اللّه ُ عز و جل عَلَیکُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ السَّماءِ».[*] این تعبیرات هست.

عمق تأثیر شب قدر

 من برای این سه شبِ لیالی قدر، هر شب یک مطلب در ربط با دعا در نظر گرفتم که می‌خواهم مطرح کنم و مجموعه‌ای از آیات و روایات را به طور فهرست‌وار بیان می‌کنم. در ماه مبارک رمضان که خودش زمانِ یک ماه است، این اثر هست که روی دعای عبد اثر می‌گذارد و در خود این ماه خصوصاً شب های قدر تشدید می‌شود. این معنا که اثر گذاری خیلی بالاست و در هیچ یک از زمان های سال این اثر را برای اجابت ندارد، مربوط به لیالی قدر؛ یعنی شب های قدر است. اثرش تنها روی دعا هم نیست. از مجموعۀ آنچه به دست می‌آید، آثار نسبت‌به شب های قدر را دیدم؛ شبی است که در آن ارزاق و عمرها و سایر امور خیر و شر و امور سال آینده، تقدیر می‌شود. شب قدر، شب نزول قرآن در هر سال بر قلب مقدّس ولی الله اعظم است. شبی است که عبادت در آن بهتر از عبادت هزار ماه است. این‌ها مفاد آیات و روایات است. شبی است که فرشتگان نازل و منتشر می‌شوند و به مجالس مؤمنین می‌روند و بر آنها سلام می‌کنند و آنها را بر دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنی می‌بخشند. شبی است که درب های آسمان ها در آن باز است و روی هیچ‌کس بسته نیست. شبی است که هر سجده در آن شب، اثرش این است که یک درخت در بهشت برای سجده کننده غرس می‌شود. شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب می‌شود برای شخصی که نماز خوانده است، خانه‌ای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لؤلؤ تهیه بشود. به هر آیه‌ای که تلاوت بشود، تاجی از تاج های بهشتی به او داده می‌شود. هر تسبیحی، طائری برای او در بهشت می‌شود. تا من به اینجا برسم که محور بحث من است که دو تا مطلب است. شبی که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمی‌شود، مگر به مشیّت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمی‌شود. البته چند تا استثنأ داریم: کسی که عاق والدین است، قاطع رحم است، شارب خمر است، یا عداوت و کینۀ مؤمنی را در دل دارد. این نسبت‌به شب قدر است. آنچه مورد نظر همۀ ماست که در این مجالس شرکت می‌کنیم، این است که دل نگران سال آیندۀمان هستیم. در این لیالی قدر می‌خواهیم از خدا تقاضا بکنیم که سالمان از نظر معنوی و مادی برای ما سال خوبی باشد؛ نسبت‌به گرفتاری های معنوی، گرفتاری‌های مادیمان. بنده که آمدم اینجا، برای همین آمدم. فکر می‌کنم همه‌ همین طور باشند. بعید می‌دانم انسان غیر گرفتاری در این جلسات باشد. گرفتاری‌های ماست که موجب می‌شود به این مجالس رو بیاوریم و از این فرصت‌ها استفاده کنیم.

اتفاقات سه شب قدر

در روایات نسبت‌به شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوّم داریم. شب نوزدهم به حسب روایات، شبی است که امور سال آینده تقدیر می‌شود. تعبیر کردند به اندازه گیری کردن. شبِ بررسی امور آینده برای هر موجودی از جمله‌ انسان‌هاست. شب بیست و یکم که در روایات دارد، دو تعبیر است. دربارۀ شب نوزدهم از امام‌صادق(علیه السلام) دارد: «التَّقْدِیرُ فِی‌ لَیْلَهِ تِسْعَهَ عَشَرَ وَ الْإِبْرَامُ‌ فِی‌ لَیْلَهِ إِحْدَى‌ وَ عِشْرِینَ- وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ»[*]؛ بعضی روایات دارد: «القضأ»، در بعضی هم «الإبرام» دارد. آن هم در وسائل هست. شب بیست و یکم، تقدیر، ثبت و ضبط می‌شود. شب نوزدهم، بررسی می‌کنند و شب بیست و یکم، ثبت وضبط می‌کنند. در شب بیست و سوم، بعضی از روایات تعبیر دارد که «‌لیله الإمضأ»؛ سرنوشت انسان توشیح می‌شود و به امضای ولی الله الاعظم می‌رسد.

دعا در شب قدر

 در این سه شب، بحثم راجع‌به دعاست. دعا، صدا زدن است. ما وقتی رب و خدایمان را صدا می‌کنیم، در خواست و تقاضا داریم؛ لذا در اینجا می‌گوییم: یک داعی است که من هستم و دارم دعا می‌کنم. یک دعا هم داریم که چیزی است که من تقاضا می‌کنم. سوم: مدعوّست که عبارت از خداست که از او درخواست می‌کنم. در هر چیزی این‌طور است. در خواست کننده، درخواست و درخواست شونده هستند. این جلسه می‌خواستم راجع‌به داعی صحبت کنم؛ یعنی خودمان که آمده‌ایم و می‌خواهیم دعا کنیم. با توجه به این روایات، شب نوزدهم شب بررسی است. من مثال ساده‌ای بزنم. کسی که می‌خواهد از دیگری تقاضایی بکند، اگر بر محور بررسی نسبت‌به در خواست کننده باشد، چه می‌کنند؟ یعنی قرار است که ما امور درخواست کننده را بررسی کنیم. می‌گوییم که سوابق ایشان چه سوابقی است؟ این حرف‌هایی را که من می‌زنم، دربارۀ استخدام‌ها خیلی روشن است. سوابقش چیست؟ رسیدگی می‌کنند؛ لذا آدم قبل از آنکه بخواهد درخواست بکند، باید بداند که این‌ها می‌خواهند بررسی بکنند. می‌خواهند به امور من رسیدگی بکنند. سوابق بنده را پیش می‌کشند. حالا امشب سراغ سوابق بنده و شما بروند، اوّلاً سؤال می کنم: خودِ ما می‌توانیم بررسی کنیم که سال گذشته چه کار کرده‌ایم؟ هر کسی از شما ها خودش را منصفانه ببیند که سال گذشته در ربط با کسی که می‌خواهد از او تقاضا کند، چه‌کار کرده است، نه در ربط با دیگران. رابطه‌ات با کسی که می‌خواهی از او تقاضا کنی، چه رابطه‌ای بود؟ آیا می‌توانی؟ من می‌گویم: نه، نمی‌توانم. بعید می‌دانم یک نفر باشد که بگوید: من می‌توانم بگویم سال گذشته در ربط با خدا چه کرده‌ام. طرف مقابلت آن کسی که بررسی می‌کند، کسی است که «لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا»[*]؛ هیچ کوچک و بزرگی نیست مگر آنکه به آن رسیدگی می‌کند و به شمارش می‌آورد. این‌قدر من و تو خطا کرده‌ایم که چه بسا فراموش هم کرده باشیم. مسلّم است که غفلت کرده باشیم، امّا خدا غفلت نکرده است. اینجا غفلت راه ندارد و همه ثبت و ضبط است. با این وضع ما روبرو هستیم. اوّل، خودمان بنشینیم و وضعمان را بررسی کنیم. عین روایت است. چرا اینجا جمع شدیم؟ بنشینیم خودمان فکر کنیم. من با سوابقی که در گذشته داشتم، رو ندارم چیزی بخواهم و از او تقاضا کنم. این، سوابق من است. گاهی تعبیر می‌کنم که لال می‌شوم و هیچ نمی‌توانم بگویم.

نقش عامل زمان

 بحث در این است که چه چیز می‌تواند زبان ما را به دعا باز کند؟ من می‌خواهم به دو عامل اشاره بکنم. یکی، عامل زمان است. فکر می‌کنم با چه رویی در خانه خدا بروم؟ خود او به من گفته که اگر در این موقعیت بیایی، تو را رد نمی‌کنم. از خودش می‌گیرم: در این موقعیت اگر بیایی، تو را رد نمی‌کنم. در روایات است که در ماه رمضان و لیالی قدر کسی را رد نمی‌کنم. صحبت در این است که چون خودش گفته بیا، آمدم. با چه حالتی بیایم؟ زمان اثرش را در دعا کردن و درخواستم برای من گذاشت. یک عامل دیگر، حالت داعی است؛ یعنی کسی که می‌خواهد از خدا در خواست کند. این جملات را از ائمه(علیهم السلام) نقل می‌کنم. البته بعد هم آیه قرآن را می‌آورم.

دعای با تضرع

 امام‌صادق(علیه السلام) فرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مَسْأَلَهَ الْمِسْکِینِ الْمُسْتَکِین‌»[*]؛ اوّل دعایش است؛ یعنی من از شمای خدا درخواست می‌کنم، امّا با چه حالتی؟ حالت کسی که زمین گیر شده است. حالت استکانه؛ یعنی زمین گیر شدن. خدایا! درمانده‌ام و دیگر راه به جایی ندارم. من با این حال آمدم. هیچ پناه و پناهگاهی برای من و تو نیست که مشکلات ما را حل کند. «‌اݗُدݧْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفݨْیَهً»[*]؛ قرآن می‌گوید. پروردگارت را بخوان، امّا با حالت تضرّع و زاری. خفی و نهانی هم باشد. در دلت بگو. خدا بهتر آگاه است که چه حالتی است. آیا سر دلت پایین است یا نه؟ شرمنده هستی یا نه؟ حالت خواری و خاکساری در تو هست یا نه؟

دعا چه حالتی داشته باشد؟

امام‌علی(علیه السلام) فرمودند: «نِعْمَ عَوْنُ الدُّعَاءِ الْخُشُوعُ»[*]؛ حالت خشوع برای دعا، نکو یاوری است. امشب باید ما با این حالت در خانه خدا برویم؛ یعنی حالت سر به زیری. لیالی قدر، باید با این حالت پیش خدا برویم. خدایا! درماندیم. همۀ ما این‌طور بودیم. هیچ تعارف نداریم. در سال گذشته برای رفع مشکلاتمان به هر وسیله‌ای که به ذهنمان می‌رسید، متوسّل شدیم. امّا توانستیم؟ اسمش را تدبیر بگذار. اسمش را هرچه می‌خواهی، بگذار. نتوانستیم. حالا جمع شدیم سراغ موجودی رفتیم که حلّ تمام گرفتاری ها به دست و یَد و قدرت اوست. او وعده کرده که بیا مشکلت را حل می‌کنم. «‌هَلْ مِنْ سَائِلٍ»؛ امشب خدا این حرف را می‌گوید. یک نفر هست که از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده که بیاییم. بد کردی؟ توبه کن. «‌هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ»؛ توبه‌ات را قبول می‌کنم. «‌هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ»؛ از من پوزش بطلب. من تو را می‌آمرزم.

عامل دیگری هم داریم. خودِ خدا گفته حالا که از شرمندگی رویت نمی‌شود پیش من بیایی، یک کار بکن: «‌وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ»[*]؛ کسی را که پیش من آبرو دارد، همراه خودت بیاور. ما هم همین‌طور هستیم. اگر جایی کاری داشته باشیم که به طرف بد کرده باشیم و رو نداریم برویم، به آبرومندِ پیش او می‌گوییم که تو دست ما را بگیر و این مشکل ما را حل کن. بهترین وسیله، امام‌علی(علیه السلام) است.

ذکر توسّل؛ ضربت خوردن امام‌علی(علیه السلام)

به خانۀ امام‌علی(علیه السلام) برویم. می‌خواهیم از آبروی امام‌علی(علیه السلام) استفاده کنیم. در روایت دارد: امام‌علی(علیه السلام) در شب‌های ماه مبارک رمضان، هر شب منزل یکی از فرزندانش می‌رفت. شب نوزدهم منزل امّ‌کلثوم بود. روایت را امّ‌کلثوم نقل می‌کند. می‌گوید: پدرم آمد و اوّل مغرب به نماز ایستاد. من برایش افطار مهیّا کردم. در یک طبق دو قرص نان جو و یک کاسۀ شیر گذاشتم. یک مقدار هم نمک سوده گذاشتم. نمازش که تمام شد، نگاهی به این طبق انداخت و شروع کرد های های گریه کردن. به من گفت: ای دختر! تو برای من دو خورش در یک طبق مهیا کردی؟! مگر نمی‌دانی من از پسر عمّم پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) متابعت می‌کنم. دخترم! بدان هر کس که در دنیا خوراک و پوشاکش نیکوتر باشد، در قیامت ایستادنش نزد خداوند بیشتر است. دخترم! در حلال دنیا، حساب است. در حرام دنیا، عقاب است. شروع کرد به وصیت کردن. بعد گفت: به خدا قسم! اگر یکی از این خورش‌ها را برنداری، من افطار نمی‌کنم. ام کلثوم می‌گوید: کاسۀ شیر را برداشتم. پدرم چند لقمه نان جو با نمک سوده تناوّل کرد. حمد و ثنای الهی کرد و به نماز ایستاد. امّا دیدم از اتاق خارج شد و به صحن خانه رفت. سرش را به سمت آسمان کرد و شروع کرد به اطراف آسمان نگاه کردن. او این جملات را گفت: «‌وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیلَهُ الَّتِی وُعِدْتُ بِهَا»؛ به خدا دروغ نمی‌گویم و به من دروغ گفته نشده است. امشب، همان شبی است که به من وعده کرده‌اند. گاهی می‌گفت: «اللهم بارک لی فی الموت»؛ خدایا! مرگ را بر علی(علیه السلام) مبارک کن! هنگام سحر شد. پدر به سوی مسجد حرکت کرد. وارد صحن خانه که شد، پرندگان دور او را گرفتند. علی کجا می‌روی؟! خواستیم پرنده‌ها را دور کنیم. فرمود: «دَعَوا هُنَّ»؛ این‌ها را رها کنید. «‌فَإن هُنَّ ثوابٌ تتبعه النوا»؛ بعد از این شیون ها و صیحه‌ها، گریه‌ها دارد. به درب خانه رسید. قلّاب درب خانه به کمربند امام‌علی(علیه السلام) گیر کرد و کمربند باز شد. جمادات هم اظهار محبت می‌کنند! علی کجا می‌خواهی بروی؟! وارد مسجدکوفه شد و چند رکعت نماز خواند. بعد بالای بام مسجد رفت که اذان بگوید. چشمش به افق افتاد و خطاب به افق گفت: ای سپیده دم! هیچ‌گاه نشد تو بدمی و چشم علی در خواب باشد. سپس اذان گفت و پایین آمد. وارد مسجد شد و خفتگان را بیدار کرد. به آن ملعون ازل و ابد رسید که به رو خوابیده بود. به او سفارش کرد که چطور بخوابد. بعد این جملات را به او گفت: قصدی به خاطر داری، که از آن، آسمان‌ها می‌خواهد فرو ریزد و زمین چاک شود و کوهساران نگون گردد. به خدا قسم! اگر بخواهم بگویم در زیر جامه چه داری، می‌توانم بگویم. بعد از آن، وارد محراب شد و به نماز ایستاد. نمی‌گویم چه شد. فقط یک جمله می‌گویم: منادی ندا داد: «‌تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى وَ انْطَمَسَتْ وَ اللَّهِ أَعْلَامُ التُّقَى قُتِلَ ابْنُ عَمِّ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى قُتِلَ عَلِی الْمُرْتَضَى قَتَلَهُ أَشْقَى الْأَشْقِیأ».

«اللهم صل علی محمد و آل محمد»



مراسم احیا شب نوزدهم

فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
از دستۀ بیشتر بخوانید
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x