شب 23ماه مبارک رمضان به همراه مراسم احیاء

مروری بر مباحث گذشته

ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده و ماه راز و نیاز عبد است. در این ماه عبد، خواسته‌ها و حاجاتش را از ربّش تقاضا می‌کند که از آن به دعا تعبیر می‌شود؛ لذا ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. بحث ما راجع به مضامین دعا بود. در شب نوزدهم عرض کردم که خواستۀ ما در این لیالی قدر دو چیز است: یکی ترمیم گذشته و دیگری ترسیم آینده.

در شب بیست‌ویکم عرض کردم که ما بهترین ترمیم و بهترین ترسیم را از خدا می‌خواهیم. بهترین ترمیم یعنی؛ خدا نه تنها ما را به جهت خطاها و عصیان‌هایمان عقوبت نکند، و نه تنها تمام موجوداتی که از این فعل ما مطلّع شدند، علیه ما گواهی ندهند، بلکه این معاصی و خطاها را امحاء و انساء کند؛ یعنی آن موجوداتی که بر این خطاها مطّلع شدند، از قبیل اعضا، جوارح، فرشتگان، زمین و زمان را به فراموشی بیفکند.

دعا، قضای حتمی‌الهی را تغییر می‌دهد

ابتدا باید مطلبی را تذکّر بدهم: در روایتی از زراره نقل شد، بیان شد که شب نوزدهم، شب اندازه‌گیری و بررسی امور است؛ لذا از آن، تعبیر به شب تقدیر شد. شب بیست‌ویکم هم شبی است که امور مقدّر شده، ثبت و ضبط می‌شود. در شب بیست‌وسوّم هم ولی‌الله‌الاعظم موارد ثبت‌شده را توشیح می‌کند؛ بنابر این امشب که شب بیست‌وسوّم است، کار تمام شده است. پس ما برای چه اینجا جمع شده‌ایم؟!

من ابتدا دو روایت می‌خوانم. سپس عظمت امشب را عرض می‌کنم. به دلیل این عظمت، تا این حد بر شب بیست‌وسوّم تأکید شده است که بعضی‌ قائل هستند که شب قدر، همین شب بیست‌وسوّم است. روایتی است که از روایات صحیح اصول کافی است. زراره می‌گوید: امام‌محمد باقر(علیه السلام) به من فرمودند: «أَ لَا أَدُلُّکَ عَلَى شَیْ‌ءٍ لَمْ یَسْتَثْنِ فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ»؛ آیا می‌خواهی تو را به چیزی راهنمایی کنم که پیغمبر(صل الله علیه و آله و سلم) برای آن استثنا نیاورد؟ فرمایش حضرت‌اشاره به این است که پیغمبر؟صل؟ در آن مسئله اِن‌شاءالله نگفت؛ بلکه آن را به صورت قطعی بیان فرمود. چون وقتی انسان اِن‌شاءالله می‌گوید، احتمال انحلال وعده وجود دارد. پیغمبر یک‌جا استثنا نکردند و محکم گفتند.

زراره می‌گوید: بله بفرمایید. حضرت‌فرمود: «الدُّعَاءُ یَرُدُّ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً»؛ دعا قضا را رد می‌کند، اگر چه ثبت و ضبط شده باشد. در «موثقهٔ زراره» نیز فرمودند که شب نوزدهم، «لیله‌التقدیر» و شب بیست‌و‌یکم، «لیله‌الإبرام» است. اگر چه تقدیر تو ثبت و ضبط شده باشد. با این حال اگر دعا کنی، خداوند آن را عوض می‌کند. در ادامهٔ روایت می‌فرماید: «وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ».[*] حضرت‌انگشت‌هایشان را مُشت کردند و به کنایه فرمودند: اگر قضای تو به این محکمی‌هم باشد، خداوند آن را باز می‌کند.

روایت در اصول کافی است، روایت را ابی‌ولّاد از امام‌موسی کاظم(علیه السلام) است که فرمودند: «عَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّ الدُّعَاءَ لِلَّهِ وَ الطَّلَبَ إِلَى اللَّهِ یَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ قَدْ قُدِّرَ وَ قُضِیَ وَ لَمْ یَبْقَ إِلَّا إِمْضَاؤُه»؛ بر شما باد بر دعا! همانا دعا و درخواست از خدا بلای ثبت‌شده‌ای را که تنها امضایش باقی مانده، رد می‌کند. «فَإِذَا دُعِیَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ سُئِلَ صُرِفَ الْبَلَاءُ صَرْفَهً»؛[*] اگر خداوند خوانده شود و از او درخواست شود، بلا از انسان دور می‌گردد.

شب بیست‌وسوّم ماه رمضان، شب محو و اثبات

 شب بیست‌وسوّم، شب سرنوشت‌ساز است؛ شب محو و اثبات است،یعنی اگر آن چیزی که برای ما در شب بیست‌ویکم نسبت به سال آینده ترسیم شده است، نقصی داشت، در شب بیست‌و‌سوّم می‌توانی آن را با دعا عوض کنی؛ و اگر سوء بود، با دعا می‌توانی آن را تبدیل به حَسَن کنی؛ لذا عظمت شب بیست‌و‌سوّم بیشتر از شب‌های دیگر است؛ چرا که شب سرنوشت‌ساز است، شب محو و اثبات است. همهٔ آنچه در موثقهٔ زراره بود، درست است. از طرف دیگر، صحیحهٔ زراره و روایت ابی‌ولّاد نیز وجود دارد که مسائل را به خوبی ترسیم می‌کنند.

ماه مبارک رمضان، خانهٔ ضیافت الهی

در باب آداب ضیافت و مهمانی روایات بسیاری داریم. بعضی روایات به نحو کلّی دعوت به مهمان‌‌نوازی می‌کنند؛ مانند روایتی از پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) که فرمودند: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَه».[*] کسی که ایمان به مبدأ و معاد دارد، باید خوب مهمان‌نوازی و اکرام کند. در وصیت‌هایی که امام‌علی(علیه السلام) شب بیست‌و‌یکم به فرزندش کرد، حضرت‌اموری را فرمودند که یکی از آن‌ها این بود: «وَ إِکْرَامِ الضَّیْفِ».[*] مهمان‌نواز باش! حتّی حضرت‌نسبت به قاتل خود نیز سفارش کردند که از او به خوبی پذیرایی کنید.

خصوصیات زیادی در بحث مهمان‌نوازی و مهمان‌داری بیان شده است که نمونه‌هایی را عرض می‌کنم.

آداب ضیافت و مهمانی

  امام‌صادق(علیه السلام) فرمودند: «لَا تَقُلْ لِأَخِیکَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَکَلْتَ الْیَوْمَ شَیْئاً وَ لَکِنْ قَرِّبْ إِلَیْهِ مَا عِنْدَک»؛ مبادا به مهمانی که به خانهٔ تو وارد شده، بگویی آیا امروز چیزی خورده‌ای یا خیر؟ بلکه هر چه را که داری پیش او بگذار و از او پذیرایی کن. «فَإِنَّ الْجَوَادَ کُلَّ الْجَوَادِ مَنْ بَذَلَ مَا عِنْدهُ»؛[*] حدّ اعلای جود و سخاوت این است که میزبان آنچه را دارد در کاسهٔ اخلاص گذاشته و نزد مهمان بگذارد.

روایاتی در آداب مهمان‌نوازی نقل شده است که اگر مهمان خواست برود، او را در رفتن کمک نکن؛ یا این‌که کرم در این است که هر چه مهمان بیشتر مصرف کند، صاحب‌خانه بیشتر خوشحال شود. امام‌علی(علیه السلام) می‌گوید: «لَذَّهُ الْکِرَامِ‌ فِی‌ الْإِطْعَام‌».[*] هر چه مهمان بیشتر مصرف کند، خوشحال‌تر می‌شوم. پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مِنْ حَقِّ الضَّیْفِ أَنْ تَمْشِیَ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَى الْبَابِ».[*] اگر مهمان، خودش خواست برود، او را احترام کن و تا در منزل، او را همراهی کن. این‌ها همه از آداب الهی است؛ چون تمام این دستورهایی که انبیا و اولیا(علیهم السلام) می‌دادند، -‌اعمّ از الزامی‌و غیر الزامی‌- همه دستورهای الهی بوده است. این، مقدّمۀ اوّل بحث بود.

ماه مبارک رمضان، ماه برکت و رحمت و مغفرت

 امّا مقدّمهٔ دوّم: اهل معرفت می‌گویند که ماه مبارک رمضان، «دارُ ضیافهِ الله» است. ماه رمضان، خانهٔ مهمانی خدا است. ماه رمضان، ظرف زمان و مکان مهمانی خدا از بندگانش است. این محل، محلّ پذیرایی مهمان‌هاست و این مقطع زمانی، مقطع پذیرایی خدا از انسان‌هاست. عبارت «دارُ ضیافهِ الله» از خطبهٔ‌ پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) پیرامون ماه رمضان گرفته شده است که حضرت‌فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ… هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّه»؛ ماه رمضان، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده‌اید. «وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ»؛[*] شما در این ماه مورد کرامت خاصّ الهی قرار می‌گیرید.

سؤال من این است که آیا امکان دارد که خدا به انبیا و اولیا(علیهم السلام) بگوید که به مردم بگویید: این‌‌گونه مهمان‌داری کنید. امّا خودش به گونه‌ای دیگر مهمان‌داری کند؟! مگر می‌شود خدا آداب ضیافت را به من بفرماید و خودش عمل نکند؟! آیا قبیح نیست امشب خدا از من سؤال کند که در این ماه رمضان که مرا در خانهٔ خودش مهمان کرده، چه چیزی همراه خودت آورده‌ای؟ آیا قبیح نیست که از من بپرسد: آیا گرسنه‌ای یا سیری؟!

وَفَدْتُ عَلَی الْکَرِیمِ بِغَیْرِ زَادٍ مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ الْقَلْبِ السَّلِیمِ

وَ حَمْلُ الزُّادِ اَقْبَحُ کُلُ شَیْءٍ اِذَا کَانَ الْوُفُودُ عَلَی الْکَرِیِمِ[10]

من مهمان شخصی کریم شده‌ام و چیزی هم به همراه ندارم؛ نه حسناتی دارم و نه قلبی سلیم. آیا وقتی کسی در خانهٔ کریم، مهمان می‌شود، توشه‌اش را نیز همراه خود می‌برد؟! چه زشت است این عمل! امشب همهٔ‌ ما دست‌خالی آمده‌ایم و می‌خواهیم دست پر برویم. اِطعام این مهمانی چیست؟ اطعام این مهمانی در خطبهٔ پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) آمده است که «برکت، رحمت و مغفرت» است. تمام خیرات عالم از این سه چیز نشأت می‌گیرد. هر چه بخواهی در این سه سرفصل گنجانده شده است.

ظاهر لیله‌القدر و باطن لیله‌القدر

 آیا این خوان نعمت الهی که بنابر روایات، شب قدر قلب آن است، خدمه هم دارد؟ بله؛ خدمه‌های این دار ضیافت، در ارتباط با اسرار و خزانهٔ غیب الهی هستند. یکی از این خدمه‌ها فیوضات را از خزانه غیب الهی می‌گیرد که از آن به «باطن لیله‌القدر» تعبیر می‌شود. او این فیوضات را به موجود نورانی دیگری تحویل می‌دهد که فیض الهی را در همهٔ عالم هستی منتشر می‌کند، و از او به «ظاهر لیله‌القدر» تعبیر می‌شود. این دو موجود نورانی با یکدیگر نسبت هم دارند و با هم محرم هستند؛ یکی مادر و دیگری پسر است. مادر، فیوضات را از خزانهٔ غیب الهی می‌گیرد و به دست پسرش می‌دهد و اوست که این عنایات خداوندی را در عالم پخش می‌کند. در روایت نقل شده است که باطن لیله‌القدر، حضرت‌زهرا(علیها السلام) و ظاهر لیله‌القدر، امام‌زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) است.

ذکر توسّل به حضرت‌زهرا(علیها السلام)

انسان، زیاده خواه است

حالا ببینیم با باطن لیله القدر چه کردند؟! در روایتی از حضرت‌زهرا(علیها السلام) نقل شده است که آن‌ها آمدند و درِ خانه من را به آتش کشیدند. من آن‌ها را به خدا و پدرم قسم دادم که دست از ما بردارید و بروید، امّا اعتنا نکردند. به این هم اکتفا نکردند، «وَ رَکَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ وَ أَنَا حَامِل»؛ و چنان به در لگد زد که درِ نیم‌سوخته روی من افتاد، در حالی که من باردار بودم… «فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تَسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت به روی زمین افتادم، در حالی‌که آتش زبانه می‌کشید و چهرهٔ مرا می‌سوزاند… «فَضَرَبَنِی بِیَدِهِ حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی»؛ سپس چنان با سیلی به صورتم زد که گوشواره‌های من از گوشم پراکنده شد… «وَ جَاءَنِی الْمَخَاضُ فَأَسْقَطْتُ مُحسناً قَتِیلًا بِغَیْرِ جُرْم».[*] درد زایمان مرا فراگرفت و محسنم را سقط کردند…


فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
از دستۀ بیشتر بخوانید
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x