در اینجا و برای نمونه به نوع پوشش حضرتزهرا (سلامالله علیها) اشاره میکنم تا اهمّیت این مطلب بیش از پیش روشن شود. همانطورکه میدانید ایشان در قضایای مربوطبه غصب فدک، به مسجد رفتند و در حضور جمعیّت زیادی از مردم خطبۀ معروف فدکیّه را ایراد نمودند. نمیخواهم وارد مباحث آن خطبه بشوم، بلکه به جملات ابتدایی آن خطبه که هنگام خروج آن حضرت از خانه را به تصویر کشیده است، اشارۀ کوتاهی میکنم.[1]
کیفیّت خروج حضرتزهرا (سلامالله علیها) از خانه
در روایات تاریخی در وصف چگونگی خروج ایشان از خانه اینگونه نقل شده است: «لاثَت خِمارِها عَلی رأسِها».[2] «لاثَ»، بهمعنای «پیچیدن» است. «لاثَ العَمّامَهَ عَلی رَأسِه»؛ یعنی عمّامه را بر سر خود پیچید. «خِمار» نیز پارچهای بزرگتر از روسریهای فعلی بوده که تمام سر و گردن را میپوشانده است. در آیۀ شریفه هم داریم:
﴿وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ﴾.[3] خُمُر، جمع «خِمار» است. حضرت وقتی خبردار شدند که مردم از مهاجر و انصار در مسجد گرد آمدهاند، بلند شده و خِمار را به سر مبارکشان پیچیدند؛ بهنحویکه تمام سر و گردن ایشان پوشانده شده بود.
در ادامۀ روایت آمده است: «وَاشتَمَلَت بِجِلبَابِها»؛ حضرت جلباب خود را نیز بر سرشان انداختند. «جِلبَاب»، یک پوشش سراسری بود که روی سایر لباسها میپوشیدند. همین الآن در مناطق عربنشین، از آن تعبیر به «عبا» میکنند. در عُرف ما چیزی شبیه به چادر که پوشش برتر است، بود. ظاهراً پوشش «جلباب» آنقدر بلند بود که وقتی حضرت میخواستند حرکت کنند، بخشی از آن زیر پای ایشان میرفت.
اهمّیت پوشش از نامحرم
در ادامۀ روایت وارد شده است: «وَأَقبَلَت فی لُمَّهٍ مِن حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَومِها»؛ حضرت همراه با گروهی از یارانشان که همسنّ ایشان بودند، بهسوی مسجد حرکت کردند. ابتدا در روایت مسئلۀ پوشش شخصی حضرتزهرا (سلامالله علیها) مطرح شده و سپس به همراهان ایشان اشاره شده است. بنده اینجا دو مسئله را احتمال میدهم که یکی را مطرح میکنم؛ اینکه حضرت با اینکه پوشش کاملی داشتند و بهتعبیر روایت «تَطَأُ ذُیُولَهَا»؛ حتّی بخشی از چادرشان زیر پایشان میرفت، باز همراهانی را خبر کردند تا بیگانه ایشان را نبیند. توجّه کنید! این توجّه حضرت (سلامالله علیها) برای این است که بیگانه او را نبیند.
دغدغۀ حضرتزینب (سلامالله علیها)
نمونۀ دیگر دختر او حضرت زینبکبری (سلامالله علیها) است. حضرتزینب (سلامالله علیها) در مجلس یزید (لعنهالله علیه)، سخنان خود را بسیار آتشین شروع کرده و خطاببه یزید (لعنهالله علیه) فرمود: «أَمِنَ العَدلِ یابنَ الطُّلَقاءِ تَخدیِرُکَ حَرائِرَکَ و إمائَکَ وَ سَوقُکَ بَناهِ رسولِالله سَبایا قَد هَتَکتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبدَیتَ وُجوهَهُنَّ»[4]؛ ای یزید! ای پسر آزادشدهها! آیا این از عدالت است که همسران و کنیزان خود را پشت پرده نگه داری، درحالیکه دخترهای رسولخدا (صلّالله علیه و آله و سلّم) در شهرها گردانده میشوند؟! کنیزان خود را از نگاه نامحرم حفظ میکنی و دختران پیامبر (صلّالله علیه و آله و سلّم) را آشکار، تا مردهای اجنبی آنها را ببینند؟!
ما پیرو این بانوان بزرگوار هستیم. الگو و اسوۀ رفتاری ما، حضرتفاطمۀزهرا (سلامالله علیها) و حضرتزینبکبری (سلامالله علیها) هستند. آیا واقعاً جامعۀ ما که خودش را پیرو این بزرگان میداند، اینگونه است؟!
ذکر توسّل
نوشتهاند وقتی حضرتزهرا (سلامالله علیها) به مسجد رفت، امامعلی (سلامالله علیه) در خانه منتظر بود تا حضرتزهرا (سلامالله علیه) برگردد. وقتی حضرت (سلامالله علیها) به خانه برگشت، وضعیّت امامعلی (سلامالله علیه) را که دید، گفت: «یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ اشْتَمَلْتَ شِمْلَهَ الْجَنِینِ وَ قَعَدْتَ حُجْرَهَ الظَّنِینِ»[5]؛ در واقع حضرت (سلامالله علیها)، هیئت نشستن امامعلی (سلامالله علیه) را ترسیم کردهاند: مثل جنینِ در رحم مادر، زانوی غم بغل گرفتهای. این تعبیر، حالت امامعلی (سلامالله علیه) را نشان میدهد؛ چرا مثل کسی که متّهم است، یک گوشه نشستهای؟! تو مَرد میدان جنگ بودی! روزی گرگها را میدَریدی؛ امّا حالا مگسها تو را میدَرند؟!
در برخی روایات نوشتهاند که وقتی حضرتزهرا (سلامالله علیها) این حرفها را به امامعلی (سلامالله علیه) میگفت، صدای مؤذّن بلند شد. مؤذّن شهادت به وحدانیّت خدا داد؛ امّا زمانی که شهادت به رسالت پیامبراکرم (صلّالله علیه و آله و سلّم) داد، امامعلی (سلامالله علیه) سر را از زانوهایش بلند کرد و گفت: من همان فاتح خیبر هستم امّا آیا دوست داری بعد از این شهادت به رسالتِ پدرت را کسی نشنود؟
در واقع اگر من قیام نمیکنم برای حفظ نامِ پدرت است. اینجا نوشتهاند حضرتزهرا (سلامالله علیها) گفت: حالا که اینطور است، صبر میکنم.
[1]. حضرتاستاد (رحمهالله علیه) این خطبه را در سال 1374هـ.ش بهصورت مختصر شرح دادند که تحت عنوان«خطبهفدکیّه» منتشر شده است.