عزّت بینظیر امامحسین(علیه السلام)
در جلسۀ گذشته گفتم که امامحسین(علیه السلام)، در تمام ابعاد وجودیاش، عزیز بود؛ لذا تا ابد نام و یاد او باقی است. امّا عزّت امامحسین(علیه السلام) به اینجا ختم نمیشود. این مطلب بحث مفصّل و مستقلی دارد که سطح آن از درک عموم بالاتر است؛ لذا فقط به اندازهای که بحث تکمیل شود، به آن میپردازم و کمی مطلب را توضیح میدهم. من میخواستم از این بحث بگذرم؛ امّا دیدم که درست نیست و بحث کامل نمیشود. از طرفی دیگر نیز دیدم اگر بخواهم بهطور مفصّل وارد شوم، درست نیست؛ چون ممکن است خیلیها متوجّه نشوند و مطلب برایشان تفهیم نشود؛ لذا فقط در حدّی که بحث تکمیل شود، مطلب را کمی توضیح میدهم.
مکرّر گفتیم که امامحسین(علیه السلام) در بین اولیایخدا(علیهم السلام)، بالاترین درجات عزّت را دارد. سِرّش هم این است که صبری که آن حضرت از خود نشان داد، احدی از خودش نشان نداد و این از ویژگیها و خصائص آن حضرت است. البتّه بحث ما در اینجا بحث مقامات و جایگاهها نیست که بخواهیم مقام امامحسین(علیه السلام) را نسبتبه دیگران مقایسه کنیم؛ بحث مقامات جدا است و نباید اینها را با هم اشتباه گرفت. ما داریم از عزّٮݧݑی بحث میکنیم که خدا به ایشان عنایت کرده و در میان تمام ابنای بشر بینظیر است.
من اوّل کمی دربارۀ دلیل اعطای این آثار به آن حضرت، توضیح میدهم و بعد وارد توضیح روایات پیرامون آثار عزّت، میشوم. گفتیم که عزّت دارای درجات مختلف است و هر درجۀ آن، آثار مخصوصی دارد؛ لذا همانگونه که خداوند، اعلی درجۀ عزّت را به امامحسین(علیه السلام) عنایت کرده، آثار مترتّب بر عزّت الهیّه عنایت شده به او هم در بالاترین حدّ است. خداوند آثاری بر عزّت حضرت امامحسین(علیه السلام) مترتّب کرده که به هیچیک از اولیائش، این مقدار عنایت نفرموده است. آنقدر آثار متعدّد، بر عزّت آن حضرت مترتّب شده که ممکن است انسان تعجّب یا استبعاد کند؛ امّا اصلاً جای تعجّب کردن و بعید دانستن نیست؛ چون عزّت او نسبتبه همۀ اولیایخدا(علیهم السلام) بالاتر است.
زمینۀ اعطای عزّت الهی به امامحسین(علیه السلام)
در مورد زمینۀ اعطای عزّت الهی، دو مطلب اساسی مطرح شد: یکی «انقطاع» از ماسوی الله و دیگری «اطاعت» از خدای متعال. دلیل اعطای حدّ اعلای عزّت به امامحسین(علیه السلام) نیز به این جهت است که حضرت، این زمینهها را در حدّ اعلای خود، فراهم ساخت؛ یعنی امامحسین(علیه السلام) از یکسو در حدّ بالایی از انقطاع از ماسویالله بود و این را هم در کوتاهترین مدّت نشان داد. بزرگترین مصیبتها را تحمّل کرد که ما در مورد هیچیک از انبیا و اولیا(علیهم السلام)، نظیر آن مصائب را نداریم. از سویی دیگر، از نظر اطاعت، بالاترین اطاعت را داشت که این فرمانبری هم در تمام بشریّت نظیر نداشت؛ لذا چون فصل و وصل او بینظیر بود، عزّٮݧݑی هم که به او اعطا شد، بینظیر است.
آثار عزّت امامحسین(علیه السلام) برای ایشان
آنچه خداوند به آثار عزّت امامحسین(علیه السلام) داده است، بسیار زیاد و مختلف است؛ مثلاً برخی از آنها مربوط به خود حضرت و ذریّۀ او است، برخی دیگر دربارۀ اشیا و جماداتی است که مربوط به ایشان است، برخی دیگر دربارۀ منسوبین به حضرت و زائران او است. من خودم در رابطۀ با آثار عزّت امامحسین(علیه السلام)، حدود پانصد و پنجاه روایت دیدهام و در این جلسه، فقط به برخی از آنها اشاره میکنم تا ببینید اثر عزّٮݧݑی که خداوند در حدّ اکمل به آن حضرت عنایت کرده، چگونه است.
روایت اوّل را محمّدبنمُسلم که یکی از اصحاب بزرگ امامصادق(علیه السلام) و امامباقر(علیه السلام) است، نقل میکند. او این دو امام را درک کرده و معروف است که آدم باسوادی هم بوده است. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ»؛ او میگوید: من این روایت را هم از امامباقر(علیه السلام) و هم از امامصادق(علیه السلام) شنیدم که، «یَقُولَانِ(علیهما السلام)» هر دو امام میفرمودند: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَهَ فِی ذُرِّیَّتِهِ»[*]؛ خداوند در عوض شهادت امامحسین(علیه السلام)، به او چند چیز عنایت کرد که یکی از آنها این است که امامت را در ذریّۀ او قرار داد؛ یعنی تمام ائمّۀ بعدی، از فرزندان امامحسین(علیه السلام) هستند. قرار گرفتن امامت در ذریّۀ حضرت، مسئلۀ خیلی بزرگی است که ما در میان هیچیک از انبیا و اولیا(علیهم السلام) چنین خصوصیّتی را نداریم که امامت در ذریّۀ آنها قرار داده شود. این ویژگی بیسابقه است. امامت از نسل بلافصل امامحسین(علیه السلام) است که برای احدی اینطور نیست. عزّٮݧݑی بالاتر از این را نمیتوان تصوّر کرد. البتّه باید توجّه داشت که همهاش عنایت الهیّه است. البتّه بحث دربارۀ پیغمبر(صل الله علیه و آله و سلم)، جدا است؛ یعنی اینکه میگوییم: «همۀ انبیا و اولیا(علیهم السلام)» این، غیر از پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) است؛ ولی حتّی در مورد پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) نیز اینطور است که با آنکه ایشان جدّ همۀ امامان(علیهم السلام) است، امّا همۀ حضرات با فاصله از نسل او هستند؛ نه بیفاصله. در مورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم قضیّه همینطور است و ایشان هم مانند پیغمبر(صل الله علیه و آله و سلم) است؛ چون نفس امامعلی(علیه السلام) با جان پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) یکی بود، لذا در همۀ شئون هم با هم برابرند؛ جز رسالت.
آثار عزّت امامحسین(علیه السلام) بر آب و خاک کربلا
آثار دیگری که خداوند به عزّت امامحسین(علیه السلام) بخشیده و عنایت کرده است، مربوط به جمادات است؛ یعنی اشیایی که بهنوعی منسوب به حضرت هستند. این اشیا، بر اثر انقطاع و اطاعت آن حضرت، ویژگی و خصوصیّتی پیدا کردهاند که هیچ نظیر و مثلی ندارد. در همان روایت محمّدبنمُسلم آمده است: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ(علیه السلام) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَهَ فِی ذُرِّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ»[*]؛ خدا این آثار را در عوض شهادت امامحسین(علیه السلام)، به او داد: یکی اینکه امامت را در خاندان او قرار داد، دیگر اینکه خاک کربلا، موجب شفا است و اینکه دعا در کنار مزار حضرت مستجاب است.
اینکه در روایت داشت: خداوند شفا را در تربت امامحسین(علیه السلام) قرار داده است، یعنی چه؟ این، یکی از آثاری است که خدا به خاک آن حضرت داده است. خاک از جمادات است و خدا شفا را در آن خاک قرار داده است؛ یعنی اگر کسی خاک کربلا را بخورد، شفا مییابد. کسانی که با فقه آشنایی دارند، میدانند که ما بحثی در مورد خوردنیها و آشامیدنیها داریم که چهچیزهایی أکل و شُربشان مجاز است و چه چیزهایی حرام است. بحث «اَکْلِالطِّین»[*] در آنجا مطرح میشود و بزرگان فتوا میدهند که خوردن خاک حرام است؛ حتّی خاک قبور انبیا و ائمه(علیهم السلام) را نیز نمیتوان خورد. امّا در این میان، خوردن تربت امامحسین(علیه السلام)، نه تنها حرام نیست، بلکه مستحب و شفابخش است.
کسانی که اهل علم هستند، به باب پنجاه و هشتم از ابواب اطعمه و اشربه در کتاب وسائل مراجعه کنند. صاحب وسائل در آنجا ابتدا چند روایت نقل میکند و بعد فتوا میدهد که خوردن خاک، حتّی خاک قبور ائمه(علیهم السلام)، حرام است؛ امّا وقتی به تربت امامحسین(علیه السلام) میرسد، میگوید: خوردن آن مستحب است. عنوانی که او برای این باب ذکر میکند، این است: «بَابُ تَحْرِیمِ اَکْلِ الطِّین حَتَّی طینِ قُبُورِ الْاَئِمَّهِ: اِلّا طینُ قَبْرِ الْحُسین(علیه السلام)».[*] این فتوای صریح صاحب وسائل است.
آثار دیگری که برای تربت حضرت قرار داده شده است، زیاد است و ما مستحبات زیادی در رابطه با تربت امامحسین(علیه السلام) داریم. وقتی ما بهسراغ یک سنخ از عبادات میرویم، میبینیم اثری برای تربت حضرت آورده شده است. مثلاً ما داریم که مستحب است مُهر نماز، از تربت امامحسین(علیه السلام) باشد. اگر مهر نمازگزار، از خاک کربلا باشد، ثواب نماز چند برابر میشود.[*] ما در مورد تسبیح هم داریم که اگر از تربت حضرت باشد، ذکر گفتن با آن، چند برابر ثواب دارد[*]؛ حتّی در روایات داریم که اگر با تسبیح تربت، ذکر هم گفته نشود و فقط در دست بچرخد، باز هم ثواب تسبیح دارد[*]؛ چون خاک مزار امامحسین(علیه السلام) است. بعضیها خیال میکنند که اگر دانههای تسبیح را بگردانند، ثواب ندارد؛ امّا اگر تسبیح از خاکِ قبرِ امامحسین(علیه السلام) باشد، گرداندنش هم ثواب تسبیح دارد.
حتّی در مورد طفلی که تازه به دنیا میآید، داریم اوّلین چیزی که در دهانش میگذارید، تربت حضرت باشد؛ چون این موجب میشود که خداوند به او عنایت کند تا از محبّین اهلبیت(علیهم السلام) شود.[*] ما دربارۀ خاک مزار امامحسین(علیه السلام) روایات متعدّد و مختلفی داریم که من اگر بخواهم وارد آنها شوم، باید چندین جلسه فقط اشاره کنم و رد شوم.
ما در مورد «آب فرات» هم روایاتی داریم که میفهماند این آب با آنکه فقط از کنار قبرِ امامحسین(علیه السلام) میگذرد و رد میشود، ولی بهخاطر عزّت آن حضرت، یک ویژگی پیدا کرده است. در بعضی روایات آمده است که کام بچّه را با آب فرات باز کنید.[*] اصلاً غسل کردن در آب فرات مستحب است.[*]
آثار عزّت امامحسین(علیه السلام) بر حریمِ حرم
ما در روایات علاوه بر آثاری که نسبتبه خاک و آب کربلا آمده، آثاری داریم که نسبتبه حرم مطرح است. در روایت آمده است: «وَ إِجَابَهَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ»[*]؛ یعنی حرم امامحسین(علیه السلام)، این مکان بر استجابت دعا تأثیر دارد. انسان به دو شکل میتواند در دعاها به اولیایخدا(علیهم السلام) متوسّل شود: یکی اینکه خدا را به حقّ آنها قسم دهد و دیگر اینکه آنها را وسیله قرار دهد و از آنها بخواهد که برایش دعا کنند. من بحث دعا را در ماه مبارک رمضان گفتهام و روایات آن باب را هم کاملاً توضیح دادهام؛ لذا کسانی را که میخواهند بیشتر از این ورود به بحث پیدا کنند را به آن مباحث ارجاع میدهم.[1] هرچه مرتبۀ ولیّالله بالاتر و عندالله عزیزتر باشد، بُرد دعا از نظر اجابت بیشتر است. در این مسئله هیچ شکّ و شبههای نیست. این اثر هم نتیجۀ همان عزّت الهیّهای است که خدا به امامحسین(علیه السلام) داده است؛ دعا کنار قبر آن حضرت مستجاب است.
اثر دیگر مربوط به احترام ویژۀ حرم حسینی(علیه السلام) است. در باب حج دارد که انسان باید عزّت و احترام خانۀ کعبه را از نظر ظاهری حفظ کند. وقتی که میخواهند محدودۀ حرم را مشخّص کنند، میگویند: چهار فرسخ در چهار فرسخ از خانۀ کعبه، حرم است و احکام مخصوصی دارد. این نکته خیلی عجیب است که راجعبه حرمِ امامحسین(علیه السلام) میگویند: محدودۀ حرم آن حضرت، پنج فرسخ در پنج فرسخ است. روایات این مسئله در کتاب وسائل، باب شصت و هفتم از ابواب «مزار» آمده است. مثلاً در روایتی از امامصادق(علیه السلام) آمده که حضرت فرمود: «حَرَمُ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) خَمْسُ فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعِ جَوَانِبِهِ»[*]؛ حرم امامحسین(علیه السلام)، پنج فرسخ در پنج فرسخ است. روایت دیگری را صدوق(رحمه الله علیه) نقل میکند که حضرت فرمود: «حَرِیمُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) خَمْسَهُ فَرَاسِخَ مِنْ أَرْبَعَهِ جَوَانِبِ الْقَبْرِ».[*]
در باب نماز مسافر هم داریم که شخص مسافر وقتی که از حدّ ترخّص شرعی خارج شود، با شرایطی که در فقه آمده، باید نمازش را شکسته بخواند؛ امّا در چهار مکان میتواند نمازش را تمام نیز بهجا آورد؛ این اماکن اربعه عبارتاند از: مسجد الحرام، مسجد النّبی(صل الله علیه و آله و سلم)، مسجد کوفه و حرم امامحسین(علیه السلام)[*]؛ یعنی مسافر میتواند نماز شکستهاش را در حرم حسینی(علیه السلام)، تمام بخواند.
البتّه یک وقت اشتباه نکنید. همۀ این عزّتها، اعطای الهی است و آثاری است که خدای متعال برای آن حضرت قرار داده است؛ یعنی چون خدا خواسته، حرم امامحسین(علیه السلام) این آثار را دارد. یکوقت کسی قیاس باطل نکند. همان خدایی که حریم کعبه را چهار فرسخ میداند، برای امامحسین(علیه السلام) خواسته و اراده کرده که حریم حرمش، پنج فرسخ باشد.
راجعبه خود کربلا هم تعبیراتی در روایت داریم که خیلی بلند و سنگین است. مثلاً امامصادق(علیه السلام) فرمود: «شَاطِئُ الْوَادِی الْأَیْمَنُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللهُ تَعَالَى فِی الْقُرْآنِ هُوَ الْفُرَاتُ وَ الْبُقْعَهُ الْمُبَارَکَهُ هِیَ کَرْبَلَاءُ»[*]؛ بقعۀ مبارکهای که در آیات قرآن آمده است، همان کربلا است. اینها اشاراتی است به آثار منحصر بهفرد عزّت امامحسین(علیه السلام) که خدا برای او قرار داده است.
فضیلت زیارت امامحسین(علیه السلام)
این تعبیراتی که راجعبه آب و خاک و حریم حضرت آمده است، منحصر بههمین موارد نیست و به موارد دیگر هم سرایت میکند؛ یعنی عزّت امامحسین(علیه السلام) روی زیارت و زائران او نیز تأثیر گذاشته است. امّا آثاری که خداوند برای زائران و اصل زیارت امامحسین(علیه السلام) قرار داده، مقولهای جدای از تأثیر بر جمادات است. البتّه من خیلی مقیّد هستم از آنچه در روایاتمان وارد شده، تجاوز نکنم و فقط مطالبی را بگویم که در روایات به آن تصریح شده است.
روایات متعدّدی داریم که میفرماید: زیارت امامحسین(علیه السلام)، در بین تمام اعمال مستحبه، از بهترین اعمال است.[*] بهترین عمل، زیارت امامحسین(علیه السلام) است؛ از نزدیک و دور؛ یعنی ما برای زیارت کردن امامحسین(علیه السلام)، چه از نزدیک و چه از دور، هم دستور و آداب شرعی داریم و هم این زیارت، از همۀ اعمال مستحبی بالاتر است. یکوقت میگوییم زیارت امامحسین(علیه السلام) بهتر از حجّ عمره است؛ افضل از صدقه است؛ ولی قضیّه بهنحو کلّی است و در مورد تمام اعمال مستحبی است که زیارت آن حضرت از تمام نوافل بالاتر است.
امّا برخی روایات هست که بهصورت جزیی، فضیلت زیارت آن حضرت را برمیشمرد و کاملاً قابل بررسی و مقایسه است. مثلاً روایات ما در مورد کمک کردن به دیگران[*] و رفتن به سفر حج[*] میگویند: هر گامی که فرد برای صدقه دادن بردارد، ده حسنه دارد و ده سیّئه را نیز پاک میکند. امّا وقتی بحث به گامهای زائران امامحسین(علیه السلام) میرسد، میگویند: برای زائر حسینی(علیه السلام)، با هر گام، هزار حسنه نوشته میشود و هزار سیّئه از او پاک میگردد.[*] زیارت آن حضرت، با حجّ مقبول و عمرۀ مقبولۀ برابر است.[*]
راجعبه اصل زیارت امامحسین(علیه السلام) داریم که زیارت آن حضرت در هر روز، روز جمعه، شب جمعه یا در ایّام متبرکّه مثل اوّل رجب، نیمۀ رجب، نیمۀ شعبان، اوّل ماه مبارک رمضان، وسط و آخر این ماه، لیالی قدر، عید فطر، عید اضحی، عرفه، شب عاشورا، روز عاشورا و روز اربعین، وارد شده است. حتّی زیارت امامحسین(علیه السلام) در روز اربعین، یکی از علامات مؤمنین محسوب میشود.[*]
مختصرترین زیارت، برای امامحسین(علیه السلام) است. در روایت آمده است: همینکه انسان از دور بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکَ یٰا ابٰاعَبْدالله! السَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرکَاتُه»! آن حضرت را زیارت کرده است.[*] اینها متن روایات است. یکی از خصوصیّات دیگر که مربوط به اصل زیارت حضرت است، دربارۀ فضیلت زیارت نسبتبه دیگر کارها است. ما روایات متعدّدی داریم که زیارت امامحسین(علیه السلام) حتّی بر حجِّ مستحب و عمره، مقدّم است.[*]
در مورد فضیلت داشتن زائران حضرت بر دیگر زائران، حتّی زائران بیتالله هم روایت داریم. روایت معروفی که دربارۀ روز عرفه وجود دارد، اشاره بههمین اثر است. امامصادق(علیه السلام) در روایتی فرمودند: خداوند در روز عرفه، اوّل به زائرهای امامحسین(علیه السلام) نظر رحمت میکند و بعد به زائرهای خودش در عرفات توجّه مینماید.[*]
این احادیث خیلی غریب نیست که کسی بگوید: در منابع روایی ما ذکر نشده و متروک است؛ بلکه در مفاتیحالجنان هم ذکر شده است.
اینکه خدا زائران حضرت را بر حاجیان بیتِ خودش مقدّم کرده، ربطی به بندهها ندارد؛ او ذاتاً عزیز است و اینطور خواسته که امامحسین(علیه السلام) تا این اندازه عزیز باشد. همۀ اینها از آثار عزّت امامحسین(علیه السلام) است؛ آثار الهیّهای که خدا بر عزّت اعطایی خود برای امامحسین(علیه السلام) مترتّب کرده است. بسیاری از اینها هم منحصر بهفرد هستند و برای امامحسین(علیه السلام) جنبۀ انحصاری دارد.
همچنین در روایات داریم که زائرین امامحسین(علیه السلام) در یک مورد خاصّ، بر تمام افراد دیگر مقدّم شدهاند. خصوصیّت و فضیلتی هم که خدا به آنها داده، این است که مدّت رفت و برگشت، از عمر زائر آن حضرت محسوب نمیشود.[*] حتّی در روایت داریم که رویِ خُطوهها و گامهای زائرین حضرت هم حساب شده و برای هر قَدمی که زائر برای زیارت امامحسین(علیه السلام) بر میدارد، حسنه نوشته میشود و از گناهانش آمرزیده میگردد،[*] که همین الآن روایتش را خواندیم.
جمعبندی و تطبیق مباحث
دربارۀ این مسائل و خصوصیّات روایات متعدّد داریم که نزدیک به پانصد و پنجاه روایت است. صحبت یکی دو روایت نیست؛ هرچه پیش میرویم، میبینیم این آثار عزّت الهیۀ بیشتر میشود و نسبتبه همه چیز هم وجود دارد؛ از جمادات گرفته تا زیارت و زائران. این مطالب و روایات، دلیلی است بر اینکه خدای متعال، بالاترین عزّت را به امامحسین(علیه السلام) عنایت کرده و در مورد آثار آن نیز، بالاترین اثرها را اعطا فرموده است؛ عزّت امامحسین(علیه السلام) در بالاترین سطح است و آثار عزّت او نیز منحصر بهفرد است. امامحسین(علیه السلام) به ابنای بشر آموخت که اگر میخواهید عزیز شوید، باید در راه الهی وارد شوید؛ چون عزّت دست او است. حتّی با مرگش که عین حیات بود، این عزّت الهیّه را به ما نشان داد که ببینیم خدا چگونه به یکنفر عزّت میدهد و چه آثاری را بر آن مترتّب میکند.
اصلاً اینکه ما بهسراغ اولیای خدا و انبیا(علیهم السلام) میرویم و آنها را وسیله قرار میدهیم، بهخاطر عزّٮݧݑی است که خدا به آنها داده است. هرکدام از اولیایالهی(علیهم السلام)، در مرتبهای از عزّت هستند و چون عزیز هستند، آثاری بر عزّتشان مترتّب میشود که انسان میتواند آنها را وسیلۀ جلب رحمت پروردگار قرار دهد. اشتباه خطرناک این است که کسی گمان کند این آثار مخصوص به خود اشخاص است و خدادادی نیست. همۀ این آثار را خدا به اولیای خودش داده و آن هم بهخاطر اطاعت و بندگی آنها بوده است؛ لذا انسان نباید در برابر این عظمتهای خدادادی و آثار اعطایی، خدا را فراموش کند و عظمت خدا را از یاد ببرد.
حالا مطلبی را نقل میکنم که همه شنیدهاید و با این توضیحات، زوایای آن بهخوبی برایتان روشن میشود. جابربنعبدالله انصاری از اصحاب پیغمبر(صل الله علیه و آله و سلم) بود. در روایت داریم که در روز اربعین به زیارت امامحسین(علیه السلام) رفت. وقتی از راه رسید، اوّل در آب فرات غسل کرد و بعد بهسمت قبر امامحسین(علیه السلام) حرکت کرد. با پای برهنه حرکت میکرد؛ چون وارد وادی اَیْمن شده بود. قدمها را کوتاه برمیداشت؛ چون هر قدم، یک حجّ و یک عمرۀ مقبوله است. جابر از کجا این آداب زیارت را بهدست آورده بود؟ از کجا این مطالب را میدانست؟ جابر این اسرار را از کجا میدانست؟ بههر حال، وقتی جابر این عظمت امامحسین(علیه السلام) را دید، عظمت حضرت او را گرفت. با خود گفت: نکند یکوقت عظمت الهیّه فراموشم شود؛ لذا تکبیر گفت؛ سه مرتبه گفت: «اللهُ اکبرُ». تمام این کارهای جابر بر طبق موازین بود.
[1]. حضرتاستاد(رحمه الله علیه) بحث دعا را در سالهای 1386 تا 1391 هـ.ش بیان فرمودند.