یا زهرا(سلام الله علیها) ! من علی (علیه السلام) هستم. با من حرف بزن
اگر در مصائب اهلبیت(علیهم السلام) ریشهیابی کنیم، همین مسئلۀ حیا و بیحیایی خیلی نقش دارد. نکتهای را عرض کنم که الآن به ذهنم آمد. شما شنیدهاید که وقتی امامحسین(علیه السلام) در روز عاشورا از مرکب روی زمین افتاده بود، سراغ خیمههای امامحسین(علیه السلام) رفتند. امامحسین(علیه السلام) چه گفت؟ چه جوابی داد؟ چه کرد؟ یک جمله فرمود: «إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ».[1] میفهمی یعنی چه؟ حالا ما به دین کاری نداریم امّا شما انسان نیستید؟! حیا کنید! این زن و بچّه چه کردهاند؟! ببینید! «إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ». امامحسین(علیه السلام) از حیا دم میزند. مسئله این بود؛ دو گروه در مقابل هم بودند.
امّا راجعبه حضرتزهرا (علیها السلام) ؛ بعد از آن حادثه، حضرت زهرا(علیها السلام) در بستر خوابید. معلوم بود که آن بیحیاها با او چه کردند. أسما میگوید یکوقت دیدم حال حضرت زهرا (علیها السلام) دگرگون شد. احساس خطر کردم. امامعلی(علیه السلام) برای خواندن نماز ظهر به مسجد رفته بود. چندتا از این پرستارها را خواستم. به اینها گفتم زود بروید و امامعلی(علیه السلام) را خبر کنید؛ بگویید خودش را زود به خانه برساند. در تاریخ دیدم اینها سراسیمه آمدند. در بین راه امامعلی(علیه السلام) که داشت بهسمت خانه میآمد، با آنها برخورد کرد. امامعلی(علیه السلام) دید اینها خیلی مضطرب هستند. فرمود: «مَا لِی أَرَاکُنَّ مُتَغَیَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ؟»[2]؛ چه شده است؟ میبینم شما همگی مضطرب هستید؛ رنگها از چهرهها پریده است؛ چه شده است؟ گفتند: یاعلی(علیه السلام)! خودت را زود برسان که معلوم نیست حضرت فاطمه (علیها السلام) را زنده بیابی. دارد امامعلی(علیه السلام) خودش را به سرعت به خانه رساند؛ وارد حجره شد؛ نگاه کرد و دید حضرتزهرا(علیها السلام) در بستر است. شروع کرد به صدا زدن: یازهرا(علیها السلام)! دید جواب نمیدهد. ای دختر پیغمبر(علیها السلام)! جواب نمیدهد. عمّامه را از سر کنار گذاشت. عبا را از دوش برداشت؛ نشست و سر حضرتزهرا (علیها السلام) را به دامن گرفت. به او رو کرد و به او فرمود: «فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ»؛ زهرا! من علی هستم. با من حرف بزن! میگویند وقتی حضرتزهرا(علیها السلام) اسم امامعلی(علیه السلام) را شنید، چشمهایش را باز کرد. هم امام علی (علیه السلام) گریه کرد و هم حضرتزهرا(علیها السلام) گریه میکند
[1]. بحارالأنوار، ج 45، ص 51
[2]. همان، ج 43، ص 178