ما در روایات داریم که حضرتزهرا(سلام الله علیها) به امامعلی(سلام الله علیه) وصیّت کرد که: «غَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی بِاللَّیْلِ»[1]؛ من را شب تجهیز کن. کسی را هم خبر نکن. من در روایت دیدم که به أسما هم وصیّت کرد که تو بیا امامعلی(سلام الله علیه) را کمک کن. امامعلی(سلام الله علیه) میفرماید که خودم شخصاً آمدم و متکفّل شدم که حضرتزهرا(سلام الله علیها) را تجهیز کنم. خودِ این کار، کار مشکلی است؛ واقعاً کار مشکلی است که کسی بخواهد همسر جوانش را با آن وضع غسل بدهد؛ کفن بکند؛ دفن بکند.
در روایت دارد که حضرت فرمود که حضرتزهرا(سلام الله علیها) را از زیر پیراهن غسل دادم. أسما آب میریخت و من هم غسل میدادم. حالا خصوصیّات را بگذرم. چند جمله بیشتر نمیگویم. بعد امامعلی(سلام الله علیه) میفرماید: «فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ»[2]؛ وقتی کارم تمام شد و خواستم بند کفن حضرتزهرا(سلام الله علیها) را ببندم. «نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا فِضَّهُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ»؛ بچّههای حضرتزهرا(سلام الله علیها) را صدا زدم که بیایید از مادر توشه بگیرید! «فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّهِ»؛ شما دیگر مادر را نخواهید دید مگر در بهشت. میگوید این بچّهها آمدند؛ امامحسن(سلام الله علیه) و امامحسین(سلام الله علیه) آمدند. «وَا حَسْرَتَا» میگفتند. جملاتی را میگفتند و همینطور آمدند. میگوید: آمدند خودشان را روی بدن مادرانداختند.
متن روایت این است: امامعلی(سلام الله علیه) میفرماید «إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ»؛ خدا را گواه میگیرم. «أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا»؛ خدا را گواه میگیرم که حضرتزهرا(سلام الله علیها) چنان نالهای زد و دست را از کفن بیرون آورد. «وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاً»؛ و این دوتا پسر را بغل کرد و به سینهاش چسباند. امّا خیلی آرام. میگوید اینجا منادی ندا داد یاعلی(سلام الله علیه)! این دو را بردار! ملائکۀ آسمانها به گریه افتادند…
[1]. بحارالأنوار، ج 43، ص 214
[2]. بحارالأنوار، ج 43، ص 179