ذکر توسل حضرت زهرا (س) – به مناسبت آخر صفر

من امشب دو تا توسّل دارم. یکی توسّلم به همین امام‌هشتم(سلام الله علیه) به‌عنوان شب وفات است که در روایات داریم. البتّه خود امام‌هشتم(سلام الله علیه) می‌داند که توسّلم به ایشان یک امر ظاهری نیست؛ نه من هر چه دارم از ایشان دارم. ما هم هر چه داریم از امام‌هشتم(سلام الله علیه) داریم. امشب همه‌اش به این فکر می‌کردم که ماه صفر تمام شد. یعنی می‌شود که دست خالی ما را از اینجا رد کنند. حالا فرض کنید که بد باشیم خُب بد هستیم دیگر. این‌قدر بدها رفتند در خانۀ این خوب‌ها و به آن‌ها محبّت کردند. اگر ما خوب بودیم و به ما محبّت می‌کردند، به نظر من زیاد مهمّ نبود. بدها اگر آمدند و به آن‌ها اگر محبّت کردید مهمّ است. می‌خواهم بگویم یا علی‌بن‌موسی‌الرضا(سلام الله علیهما)! همۀ‌مان اعتراف داریم که بد هستیم. امّا این قابل انکار نیست که در خانۀ شما آمدیم. می‌خواهی که ما را ردمان کنی؟! «مٰا هٰکَذَا الظَنُّ بِکُم»؛ اعتقادمان به شما غیر این است.

امّا توسّل دوم من به کسی است که او این روزها صاحب عزا است. هم عزادار پدر است و هم عزادار پسر؛ یازهرا(سلام الله علیها). ما همه اینجا به امیدی آمدیم؛ ماه صفر تمام شد. همه متوقّع هستیم؛ فضلت را می‌خواهیم؛ عنایاتت را می‌خواهیم. می‌توانم این را بگویم که یقین دارم که ردمان نمی‌کنی. أسما آب می‌ریخت و امام‌علی(سلام الله علیه) غسل می‌داد. امام‌علی(سلام الله علیه) طبق وصیّت حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) بدن حضرت را زیر پیراهن غسل می‌داد. پیراهن به تن حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) بود امّا می‌گویند که یک وقت دیدند که امام‌علی(سلام الله علیه) از غسل دادن دست برداشت و شروع کرد های‌های گریه کردن! أسما پرسید آقا چه شده است؟! نقل می‌کنند که فرمود: دستم به بازوی حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) خورد. حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) را غسل داد و وقتی خواست کفن بکند، حضرت‌زینب(سلام الله علیها) را صدا زد! دخترم برو آن کافور و حنوطی که جبرائیل از بهشت آورد، سهم مادرت رابیاور! حضرت را حنوط کرد. جمله این است از امام‌علی(سلام الله علیه) نقل شده است. «فَلَمَّا هَمَمْتُ أَنْ أَعْقِدَ الرِّدَاءَ نَادَیْتُ یَا أُمَّ کُلْثُومٍ یَا زَیْنَبُ یَا فِضَّهُ یَا حَسَنُ یَا حُسَیْنُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّه»؛ بچّه‌های حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) را صدا زد: بیایید از مادر توشه بگیرید! وقتی خواست که بند کفن حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) را ببندد، نبست تا اینکه بچّه‌ها بیایند و مادر را ببینند و با مادر وداع کنند. امام‌حسن(سلام الله علیه) و امام‌حسین(سلام الله علیه) خودشان را روی سینۀ مادر انداختند. امام‌علی(سلام الله علیه) قسم می‌خورد که یک وقت دیدم که دست‌های حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) از کفن بیرون آمد؛ یک دست گردن امام‌حسن(سلام الله علیه) انداخت و یک دست گردن امام‌حسین(سلام الله علیه)؛ حضرت‌زهرا(سلام الله علیها) چنان ناله‌ای زد که منادی ندا کرد یا علی(سلام الله علیه)! این بچّه‌ها را بردار! تمام ملائکۀ آسمان‌ها به گریه افتادند…

فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
از دستۀ بیشتر بخوانید
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x