در باب شناسایی حقّ و تصدیق حقّ شوم. پذیرش حقّ، امری است که هیچ زحمتی نمی خواهد؛ یعنی چون انسان مفطور به آن است و حقّ، آمیختۀ به هستی انسان است، پذیرش و تصدیق آن هم که امری درونی است، بدون زحمت است. چون حقّ یک امر فطری است، زمانی که به انسان عرضه شود، بی برو برگرد انسان حقّ را میپذیرد؛ امّا مشکل اینجا است که نفس، نمیگذارد انسان با زبان به حقّ اعتراف کند و از نظر عملی طبق آن رفتار نماید. مشکل از ناحیۀ «نفس» است نه فهم حقّ. در حقّ، هیچ ابهامی نیست و به محض اینکه به عقل عرضه شود، انسان آن را می پذیرد و تصدیق می کند، امّا نفس است که ابا دارد. پذیرش عقلی هست، مشکل اینجا است که نفس با حقّ سازگار نیست. البتّه اعتراف زبانی آسان تر است تا مسئلۀ عمل کردن به حقّ.