بحثی پیرامون تعاون و همیاری

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع‌به یک اصل اساسی در اسلام بود و آن مسئلۀ اعانه و تعاون در روابط اجتماعی است؛چه نسبت به امور دنیوی و مادّی و چه نسبت به امور اُخروی و معنوی. در جلسات گذشته، هم تعاون را معنا کردیم و هم برّ و تقوا را و گفتیم که اصلِ همکاری و حمایت به‌طور مطلق نیست؛ بلکه حمایت نسبت به برّ و تقوا است. تعاون به برّ، به این معنا که زمینه را در روابط اجتماعی برای دیگران نسبت به فعلی که از دیدگاه اسلام برّ محسوب می‌شود فراهم کنید. همچنین از آن طرف هم راجع‌به تقوا، حمایت و همکاری به این معنا است که برای دیگران شرایطی را فراهم کنید که از آن‌ها عمل زشت سر نزند و کمک کنید که از گناه پرهیز کنند.

صدق دو عنوان بر یک فعل

در این جلسه ابتدا دو تذکر می‌دهم و بعد وارد جملۀ دوم آیه شریفه، یعنی «وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَان» می‌شوم.

تذکّر اوّل: بعضی از اعمال هستند که این‌ها به اصطلاح علمی مصداقِ دو عنوان قرار می‌گیرند؛ یعنی دو مفهوم و دو عنوان بر یک فعل صدق می‌کند. در اینجا عرض کردیم که مسئلۀ «امر به معروف و نهی از منکر» با مسئلۀ «اعانه به برّ و تقوا» رابطۀ تنگاتنگ دارد و گفتیم که «برّ»؛ یعنی فعل و عملی که از دیدگاه اسلام نیکو است و لذا تمام طاعات و عبادات، همه و همه، برّ هستند و «ابرار» هم که می‌گوییم، یعنی نیکوکاران، همان کسانی‌اند که مطیع خداوند هستند و تمام فرمان‌های الهی را عمل می‌کنند؛ بنابر این هرکس هر یک از اموری که مورد فرمان الهی است انجام دهد، عمل به برّ کرده است. پس نماز خواندن و روزه گرفتن و هرچه مورد امر خداوند است، اعمّ از واجب و مستحبّ، از دیدگاه اسلام عمل به برّ است.

 یکی از اموری که مورد امر الهی است، امر به معروف و نهی از منکر است؛ یعنی خود این مورد واجب است. مثلاً همین‌که می‌بینم وقت نماز دارد می‌گذرد و شخصی هم هست که نماز نخوانده است و می‌دانم که اگر به او بگویم، بلند می‌شود و نمازش را می‌خواند، بر من امر به معروف واجب است. از آن طرف، اگر شخصی می‌خواهد معصیتی انجام دهد و شرایط نهی از منکر هست، آنجا بر من نهی کردن واجب است.

پس امر به معروف برّ است و نهی از منکر هم برّ است، مثل نماز خواندن؛ یعنی نفسِ عملِ من که به نماز خواندن امر می‌کنم برّ است؛ امّا نکته مهمّ این است که همین امر به معروف در عینِ اینکه خودش برّ است، اعانه به برّ هم هست. مثلاً اگر کسی می‌خواهد نماز بخواند که برّ است و شما می‌خواهید به او کمک کنید، چه کار می‌کنید؟ شرایطی را که در دسترسش نیست در دسترس او می‌گذارید؛ اگر مُهر ندارد به او مُهر می‌دهید یا اگر آب ندارد که وضو بگیرد به او آب می‌دهید. تعاون و اعانه به برّ، کمک کردن به مقدّمات کاری است که آن کار، برّ است. امر به معروف، یعنی همین‌که می‌گویید: «بلند شو نماز بخوان!» این هم یکی از مقدّمات برّ است. مثل اینکه به او مُهر بدهید و اتّفاقاً تأثیرش هم بیشتر است؛ لذا امر به معروف، هم عمل به برّ است، چون واجب است مثل نمازخواندن و هم اعانه به برّ است.

 از آن طرف، نهی از منکر، هم عمل به برّ است و هم اعانه به تقوا. تقوا چه بود؟ پرهیز. اعانه به تقوا این است که مقدّمات را فراهم کنی که معصیت واقع نشود. یکی از مقدّماتش این است که تا می‌بینم می‌خواهد معصیتی انجام دهد، بگویم «نکن!»؛ «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى». اینکه عرض کردم گاهی از نظر فقهی بر یک فعل دو عنوان صدق می‌کند، نمونه‌اش همین آیه شریفه است که یک‌فعل هم تعاون به برّ و تقوا است و هم امر به معروف و نهی ازمنکر.

امر به معروف، هم عملِ به برّ است و هم تعاون به برّ و نهی از منکر هم عمل به برّ است و هم تعاون به تقوا؛ یعنی یک فعل از من صادر شده است، امّا مصداقِ دو عنوان است. هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است و هم مصداق تعاون به برّ و تقوا.

دو رکن اصلاح و سلامت جامعه

تذکّر دوم: در اوّل بحث عرض کردم که مسئلۀ تعاون امری عُقلایی است و اسلام هم یکی از اصول اساسی‌اش تعاون است؛امّا همکاری و حمایت به‌طور مطلق نیست. تعاون برای اصلاح جامعه است و اصلاح جامعه؛ یعنی سلامتی جامعه و این سلامتی؛ یعنی سلامتی روابط اجتماعی.

تعاون و همکاری که برای اصلاح جامعه است، دو رکن دارد: رکن اوّل، جملۀ اوّل آیه شریفه است، «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى»؛ اگر می‌خواهید یک جامعه از نظر روابط اجتماعی، چه در بُعد مادّی و چه در بُعد معنوی سالم باشد، مقدّماتش را فراهم کنید برای اینکه اهل آن جامعه به فرمان الهی عمل کنند، و مقدّمات را فراهم کنید برای اینکه نواهی را ترک کنند. این یک رکن اصلاح جامعه است.

رکن دوم اصلاح جامعه، «وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَان» است که بخش دوم آیه تعاون است. «وَلَا تَعَاوَنُوا» معنایش مشخص است، چون «وَتَعاٰونُوا» را معنا کردیم؛ یعنی مقدّمات اثم و عدوان را فراهم نکنید و برای اثم و عدوان تهیه اسباب نکنید.

معنای اثم و عدوان

 اثم و عدوان چیست و فرق بین این دو کدام است؟ «اثم» از نظر لغت، «عملِ ناروا» است و از نظر اصطلاحِ فقهی یا متشرّعانه به‌معنای «گناه» است؛ یعنی کاری که موجب عقب‌ماندگی انسان نسبت به زندگی سعادتمندانه می‌شود. «عدوان» به‌معنای تجاوز و ستم است. «عدوان» هم همان «اثم» است؛ امّا وقتی اثم و عدوان کنار هم آمدند مراد از اثم، آن عمل سیّئه‌ای است که متعدّی به غیر نیست؛ ولی عدوان، اثم و عمل زشت و سیّئه‌ای است که متعدّی به غیر هم هست؛ لذا از آن تعبیر می‌کنند به «تجاوز».

در آیه شریفه هر دو عملِ زشت را مطرح کرده است؛ چه سیّئه‌ای که در آن تعدّی به غیر نباشد و چه عملِ سیّئه‌ای که متعدّی به غیر هم باشد. یک‌وقت نعوذ بالله شخصی نماز نمی‌خواند و روزه نمی‌گیرد که این در محیط تشریعی، «سیّئه» است، در حالی که متعدّی به غیر نیست. امّا یک‌وقت مالِ مردم را می‌خورد که این کار، هم زشت و اثم است و هم متعدّی به غیر است. آیه شریفه هر دو را می‌گوید. «وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَان»؛ حمایت و کمک نکن نسبت به عملِ ناروا و زشت، چه مربوط به خودش باشد و چه تجاوز به غیر هم باشد.

تعریف «بِرّ» و «اِثم» در روایات

در بعضی از روایات داریم که از پیغمبر‌اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) دربارۀ برّ و اثم سؤال می‌کنند که برّ و اثم چیست؟ در روایتی شخصی به نام وابصه می‌گوید: آمدم خدمت پیغمبر‌اکرم(صل الله علیه و آله و سلم)، در حالی که نمی‌خواستم فروگذار کنم شیءیی از اثم و برّ را، مگر اینکه از حضرت پرسش کرده باشم. وقتی وارد شدم، حضرت فرمود: آیا می‌خواهی بگویم چه می‌خواهی از من بپرسی؟ گفتم: بفرمایید یا رسول الله! حضرت فرمود: «جِئْتَ تَسْأَلُ عَنِ الْبِرِّ وَ الْإِثْم»[*]؛ تو آمده‌ای پیش من تا از برّ و اثم سؤال کنی؛ سپس حضرت انگشتانشان را جمع کردند و بر سینۀ من زدند و فرمودند: «یَا وَابِصَهُ الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّتْ بِهِ النَّفْسُ وَ الْبِرُّ مَا اطْمَأَنَّ بِهِ الصَّدْر»؛ برو از دلت و از روحت بپرس که برّ و اثم چیست! یعنی خوب و بد را خودت تمییز می‌دهی و نیازی به سؤال نیست.

این مطلب زیبایی است در روایت؛ یعنی خدا به هر انسانی عقلِ عملی داده و او زشت و زیبا را می‌شناسد. البتّه در صورتی که مسخ نشده و آدم باشد. اسلام بر محور همان چیزی است که سازمانِ وجودیِ انسان است. احکامش هم همین‌طور است و بر اساس فطرت انسان است؛ بنابر این از خودت، از دلت و از روحت بپرس. چرا از من می‌پرسی؟ «برّ» آن کاری است که وقتی انجام دادی دلت آرامش پیدا می‌کند و خودت از خودت شرمنده نیستی. وقتی آدم کار خیر و کار خوب می‌کند حالت طمأنینه و اطمینان دارد؛ به این می‌گویند: برّ. امّا از آن طرف اثم یعنی چه؟ «وَ الْإِثْمُ مَا تَرَدَّدَ فِی الصَّدْرِ وَ جَالَ فِی الْقَلْبِ وَ إِنْ أَفْتَاکَ النَّاسُ وَ أَفْتَوْکَ»؛ اثم و عمل ناروا چیزی است که دلخراش است و روحت را آزار می‌دهد، هرچند به روی خودت هم نیاوری. اگر کار دلخراشی کرده باشی، هرچه هم به تو بگویند کارت خوب بود، خودت در درونت عذاب می‌کشی.

 ما در باب تعاریف می‌گوییم: گاهی یک شئ را که می‌خواهند تعریف کنند، نمی‌آیند ماهیّت و مفهوم و حقیقتش را بگویند؛ بلکه آن را «تعریف به اثر» می‌کنند. مثلاً سؤال می‌کنی آتش چیست؟ می‌گویم آن چیزی که می‌سوزاند، این تعریف به اثر است؛ اینجا هم همین است. حضرت خواستند مطلب خوب جا بیفتد؛ لذا تعریف به اثر کردند. برّ چیست؟ همان عملی است که وقتی انجام دادی، روحت و دلت آرام است؛ وگرنه برّ به‌معنای نیکی و عمل نیک است و آن منافات با این ندارد. اثم چیست؟ عملِ ناروا است، امّا اثرعملِ ناروا روی روح و دل است؛ البتّه در صورتی که مسخ نشده باشد. بله، بعضی از افراد هستند که از انسانیت مسخ شده‌اند.مثل حیوان هستند. گناه که می‌کنند، لذّت می‌برند و کیف هم می‌کنند. وگرنه هر انسانی این‌گونه نیست.

پس آیه «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» می‌گوید اگر بخواهید جامعه را اصلاح کنید این دو رکن لازم است:یکی تعاون، حمایت و همکاری در برّ و تقوا است و از آن طرف، عدم حمایت و کمک و مساعدت و شرکت در اثم و عدوان است. این است که موجب صلاح جامعه است و اگر این نباشد، آنجا است که روابط اجتماعی روابط فاسدی خواهد بود و این اجتماع سالم نخواهد بود.

تطبیق بحث با قیام امام حسین(علیه سلام)

امام‌حسین(علیه سلام) هم محور حرکتش همین بود و روی همین تکیه کرده است «وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَان». اوّل خواستند از حضرت برای یزید تأیید بگیرند که ایشان تأیید نکرد و از مدینه به مکّه رفت. بعد هم که شرایط برای از بین بردن اثم و عدوان فراهم شد، از آنجا حرکت کرد که این حرکت جنبۀ نهی از منکری داشت و اینجا بود که استعانت و طلب حمایت کرد و فرمود: بیایید حمایت کنید. ایشان چند گونه استعانه کرد. هم مستقیم و هم غیرمستقیم. استعانه‌های مستقیمش هم دو نوع بود. هم فردی و هم اجتماعی و گروهی. در این جلسه یکی از این موارد و به‌خصوص جملات امام‌حسین(علیه سلام) دربارۀ اثم و عدوان را می‌خواهم مطرح کنم.

امام‌حسین(علیه سلام) حرکت کردند و آمدند. در بین راه رسیدند به ذی‌حَسم که یکی از اصحاب ناگهان با صدایی بلند گفت: «الله اکبر»؛ تکبیرگفت. گفتند: چه شده است؟ گفت: نخلستان‌ می‌بینم. گفتند: در این بیابان خشک و بی‌آب و علف؟ او خیال کرده بود که نزدیک کوفه رسیده‌اند. یک نگاه دیگر کرد و گفت: نه، این‌ها درخت و نخلستان نیست، این‌ها نیزه‌ها و اسب‌ها است. نزدیک شدند و دیدند که حُرّ است به همراه هزار نفر از لشکریانش که آمدند سر راه امام‌حسین(علیه سلام). ابتدا امام‌حسین(علیه سلام) چون دستور داده بود در منزل قبلی آب زیاد بردارند، فرمود: این‌ها تشنه هستند، به این‌ها آب بدهید. هم به خودشان، هم به مرکب‌هایشان. حتّی خودِ امام‌حسین(علیه سلام) آمد و با دست مبارکش به این‌ها آب داد. مشک آب را گذاشت جلوی دهان یکی از این‌ها و فرمود: بخور!

اوّل حضرت از حُرّ سؤال کرد: «لَنَا أو عَلَیْنَا؟». آمده‌ای من را حمایت کنی یا برای مقابله آمده‌ای؟ عرض کرد: نه، من از کوفه نیامده‌ام که شما را حمایت کنم، بلکه عکسِ این است. نزدیک ظهر شد و امام‌حسین(علیه سلام) رو کرد به حُرّ و فرمود: شما بروید نمازتان را بخوانید. حُرّ عرض کرد: نه، شما بایستید، ما هم اقتدا می‌کنیم. سعادتمندِ عجیبی است این حُرّ! امام‌حسین(علیه سلام) نماز ظهرشان را خواندند و تمام شد و بعد هم صحبت‌هایی کردند و بعد، نماز عصر را خواندند و بعد از نماز عصر خطبه خواندند که یک بخشی از کلمات امام‌حسین(علیه سلام) را می‌خوانم که اساسِ مطلب را مطرح می‌کند.

حضرت می‌فرمایند: ای مردم! بدانید که پیغمبر‌اکرم(صل الله علیه و آله و سلم) فرموده است اگر کسی حاکمی را دید که حرام‌های خدا را می‌گوید حلال است و عهد الهی را شکسته است و مخالفت با سنّت پیغمبراکرم(صل الله علیه و آله و سلم) می‌کند و در بین مردم اثم و عدوان را رواج می‌دهد، آن‌وقت چه عملاً چه لفظاً با او مقابله نکند و نهی از منکر نکند؛ سزاوار است که خدا او را به جهنّم ببرد. ای مردم! بدانید این‌هایی که بر سر کار هستند، به‌دنبال کارهای شیطانی رفته‌اند و از طاعت الهی دست برداشته‌اند و فساد را در جامعه ترویج می‌کنند و اشاعه می‌دهند.آن‌ها حدود الهی را تعطیل کرده و حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‌اند.[*]

امام‌حسین(علیه سلام) مطلب را روشن و زیبا بیان می‌کند که مسئله، مسئلۀ اثم و عدوان است و اگر کسی بتواند در مقابل این‌ها بایستد و نایستد، به جهنّم می‌رود و این موجب فساد جامعه می‌شود. بعد هم همۀ‌شان را دعوت کرد که بیایید مرا کمک کنید. حتّی من در بعضی از تواریخ دیده‌ام که حضرت با حُرّ خصوصی هم صحبت کرد و به او فرمود: خودت بیا! یعنی از شخص حُرّ استعانت کرد. حُرّ هم جواب مثبت داد.

فیسبوک
توئیتر
لینکداین
واتساپ
تلگرام
ایمیل
چاپ
از دستۀ بیشتر بخوانید
اشتراک
ایمیل برای
guest
0 نظر
بازخوردهای درون متنی
مشاهده همه دیدگاه‌ها
سبد خرید
0
نظری دارید؟ لطفاً آن را ثبت کنید.x